تحقيقات نشان مي دهد نوزادان نسبت به حرف هاي کودکانه والدين شان واکنش نشان مي دهند، يعني به همان صداهاي بلند و بچگانه اي که بزرگ ترها موقع حرف زدن با آنها از خودشان در مي آورند.
وقتي با نوزادان با لحن کودکانه حرف مي زنيد ، در واقع داريد با او ارتباط برقرار مي کنيد و او را تشويق مي کنيد صداهايي را در پاسخ به شما از خودش درآورد. اين کار موجب تقويت مهارت هاي زباني او مي شود.
نازنين مادري 32 ساله است که فرزند دومش 4ماه بيشتر ندارد. او مي گويد دختر بزرگ ترم يک سخنران حسابي از کار در آمده و خيلي سليس و روان صحبت مي کند در حالي که تنها 5 سال دارد. من از ابتداي کودکي با او حرف زدن را تمرين کرده ام و حالا نوبت اين کوچولوست. وقتي شروع مي کند به توليد اصواتي که مقدمه حرف زدن او خواهد بود من با تکرار حروفي مثل اي يا او و آ او را تشويق مي کنم تا اصوات را به شيوه صحيح بياموزد. او الان که 4ماه دارد کم کم دارد با اين شيوه ارتباط برقرار مي کند و گاهي بعد از من اصوات را تکرار مي کند.
شما مي توانيد بعد از تمرين اصوات حرف هايي از اين قبيل به نوزادتتان بگوييد: چه بچه نازي هستي! يا انگشتاش رو نيگا کن؛ چقدر کوچولو و خوشگلن!
همين طور که داريد با لحن کودکان با نوزادتان حرف مي زنيد ، او را به نزديک صورت تان نگه داريد و مستقيم به چشم هايش نگاه کنيد. در ابتداي تولد ، کودک شما گريه و زاري مي کند؛ نخستين تلاش گريه اولين تلاش نوزاد براي ورود به دنياي صداهاست. او با اين گريه نشان مي دهد که خاج شدن از دنياي رحم و ورود به يک دنياي جديد و غريب، براي او شوکه کننده بوده است. از آن به بعد، او صداها، آهنگ صحبت کردن و همچنين کلمات ديگران را جذب مي کند که نهايتاً نحوه صحبت کردن خودش را شکل خواهند داد.
يادم مي آيد با مادر جواني در مورد حرف زدن با نوزاد صحبت مي کردم. او به ارتباط کلامي با فرزندش اعتقادي نداشت و مي گفت فکر نمي کنم تا وقتي که به حرف نيفتاده چيزي بفهمد. به همين دليل او با کودکش زياد حرف نمي زد و به اصواتي که او توليد مي کرد توجهي نمي کرد.بايد به اين دسته از مادران که فکر مي کنند نوزادان چيزي نمي فهمند گفت هرچقدر شما بيشتر تلاش کنيد فرزندتان زودتر حرف مي زند.
صحبت کردن، پيوندي عميق با شنيدن دارد. با گوش دادن به حرف هاي ديگران، کودک صداي کلمات و ساختار جملات را ياد مي گيرد. حتي گفته مي شود درک زبان از زماني که کودک در رحم مادرش قرار دارد آغاز مي شود. همان گونه که کودک به ضربان ثابت قلب مادر عادت کرده است، با صداي او هم وفق پيدا مي کند. او تنها چند روز پس از تولد قادر است که صداي شما را در بين صداهاي ديگران، تشخيص دهد.
گريه، اولين مدل ارتباطي است که کودک شما مورد استفاده قرار مي دهد. گريه تند و با صداي بلند مي تواند به اين معنا باشد که او گرسنه است و گريه آرام و منقطع مي تواند نشانه آن باشد که پوشک او نياز به تعويض دارد. با افزايش سن، او مي تواند صداهاي ساده ديگري شبيه به خنده هاي ريز، آه و... را توليد کند که در نتيجه يک مجموعه کوچک از صداهاي متنوع را در اختيار خواهد داشت. برخي از زبان شناسان بر اين باورند که کودکان در 4 هفتگي قادرند کلمات با سيلاب هاي يکسان، مانند ما و با را تشخيص دهند.
اولين شيرين زباني ها
در سن 4 ماهگي کودک شما با ترکيب حروف صدادار و بي صدا، صداهاي ساده اي مانند «بابا» يا «ماما» را ايجاد مي کند. اين کلمات مي تواند اشک شوق را بر چشمان شما بنشاند اما واقعيت اين است که کودک هنوز نمي تواند اين کلمات را واقعا درک کرده و بين اين کلمات و شما، ارتباط معنايي برقرار کند. روان شناسان تربيتي اعتقاد دارند کودک در يک سالگي قادر خواهد بود که اين ارتباط مفهومي را ايجاد کرده و با گفتن «ماما» يا «بابا» واقعاً شما را صدا کند.
تلاش کودک شما براي حرف زدن اين گونه به نظر مي رسد که گويا فردي در حال حرف زدن به يک زبان خارجي است: تعداد بسيار زيادي از لغات بدون معني که کودک آنها را پشت سر هم مي گويد. در واقع، توليد صدا براي کودک شما يک بازي مفرح است؛ او تلاش مي کند که زبان، دندان ها، سقف دهان و تارهاي صوتي اش را براي توليد صداهاي با مزه و متنوع به کار گيرد. در اين مرحله، کودکان صداهايي مختلف از خودشان در مي آورند و جالب اين که اين صداها در کودکان مليت هاي مختلف کاملاً شبيه به هم است. شما ممکن است مشاهده کنيد که کودک شما، بعضي صداهاي خاص را دوست داشته و آنها را بارها و بارها تکرار کند، مانند دا يا کا؛ اين بدان خاطر است که کودک از اين صداها و همچنين از وضعيت اندام هاي صوتي اش در زمان توليد اين صداها خوش مي آيد.
کودک شما تنها در صورتي صحيح صحبت کردن را ياد مي گيرد، که شما به او درستي ياد بدهيد.
اما در دوران 6 تا 9 ماهگي صداهايي که کودک توليد مي کند ، تا حدي معنا و مفهوم دارند. در اين دوره کودک از سخنان بزرگ ترها الگوبرداي مي کند و شما با تعريف کردن داستان و شعر خواندن براي او، اين مهارت را در کودک تقويت کنيد.
بعد از اين مرحله کودک مي تواند کلماتي را ادا کند که از آن منظور خاصي داشته باشد. مثل بغل، مامان، بابا و...
از اين زمان تا 3 سالگي کودک به دامنه لغات خود وسعت مي بخشد و شعر، داستان هاي کوتاه و قصه برايش جذابيت مي يابد و خود نيز داستان هايي تعريف مي کند و مي تواند اشعار کودکان را حفظ کند.
تحقيقات نشان مي دهند کودکاني که والدينشان در دوره خردسالي، زياد با آنها صحبت مي کنند، بهره هوشي (IQ) بيشتري دارند. همچنين دامنه لغات آنها نيز وسيع تر از کودکاني است که کمتر با اطرافيان خود صبحت مي کرده اند. شما مي توانيد صحبت کردن با کودک را از دوران حاملگي آغاز کنيد تا او به صداي شما عادت کند. براي او کتاب بخوانيد .پس از زايمان، هنگامي که به او شير مي دهيد، پوشک او را عوض مي کنيد يا او را به حمام مي بريد، با کودک صحبت کنيد همچنين بهتر است به او فرصت بدهيد که با يک لبخند يا با برقراري ارتباط چشمي (نگاه کردن مستقيم به چشمان شما)، به حرف هاي شما پاسخ دهد.
در 5 ماهگي، ممکن است متوجه شويد که او با اشتياق به حرکت لب ها دهان شما نگاه مي کند. به صحبت کردن ادامه دهيد، او بزودي تلاش خود را براي پاسخ دادن به شما آغاز خواهد کرد.
البته گاهي اوقات نيز مي توانيد با جملات و کلمات خود کودک (يعني با همان صداهاي بي معني و نامفهوم او) با او حرف بزنيد؛اما صحبت صحيح و دقيق را نيز فراموش نکنيد. کودک شما تنها در صورتي صحيح صحبت کردن را ياد مي گيرد، که شما به او درستي ياد بدهيد. لازم نيست از به کار بردن کلمات پيچيده خودداري کنيد. هر چند شما بايد تلاش کنيد تا حتي الامکان ساده با کودک صحبت کنيد تا او هم بتواند منظور شما را بفهمد، اما شنيدن کلمات جديد نيز مي تواند به او کمک کند تا بتدريج دامنه لغاتش را وسعت دهد. همين مطلب در مورد کودکاني که به مهدکودک يا آمادگي هم مي روند صدق مي کند: تا زماني که شما با صحبت هاي خود آنها را بيشتر تحريک و تهييج کنيد ، مهارت هاي زباني آنها هم بيشتر رشد خواهد کرد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید