فراغت ، مال اين روزهاست ، نه مال آن روزهاي پرمشغله ي گذشته كه نان صبحانه را مي پختند و آتش غذا را مي ساختند و آب آشاميدني را از سرچشمه مي آوردند . فراغت ، مال اين روزهاي لوله كشي شده و ماشيني و مايكروويوي است .
توسعه ي تكنولوژي و جاي گزيني آن به جاي نيروي انساني ، فرصتي براي انسانها ايجاد كرد تا بتوانند اوقات خود را آن جور كه دلشان مي خواهد استفاده نمايند.
جامعهشناسان ، اوقات فراغت را لحظههايي ميدانند كه فرد ، فارغ از كار و مسئوليت ، آن را بر اساس تمايل شخصي خود تنظيم ميكند ؛و برنامه آن در مورد هركس متفاوت است و به سليقه ، نيازهاي روحي، سن و توان مالي فرد بستگي دارد.
ولي آنچه جاي تامل دارد اين است كه لحظه لحظه ي "اوقات فراغت" در جامعه ي امروز، نشان دهنده ي "فرهنگ" جامعه است. به اين معني كه چگونگي گذراندن اوقات فراغت افراد يك جامعه ، تا حد بسياري معرف ويژگيهاي فرهنگي و ميزان توسعهيافتگي آن جامعه است.
بنابراين اگر طرح و نقشه ي زندگي و كار جوانان با برنامههايي كه براي اوقات فراغت خود تنظيم ميكنند، مغايرت داشته باشد و يا تفريحات و فعاليتهاي فراغتي آنها با هنجارهاي فرهنگي در تضاد باشد ، اوقات فراغت به يك مشكل اجتماعي بدل خواهد شد.
تا حالا از اين زاويه به وقت هاي بيكاري نگاه كرده بوديد ؟ احتمال مي داديد همين ساعت هاي فراغت از كار و درس ، آينه ي فرهنگ جامعه شود ؟ مي بينيد ! زندگي خوبه ، ولي به اين راحتي ها هم نيست . ما بايد در مقابل لحظه لحظه ي عمرمان جوابگو باشيم . حتي زماني كه دلمان مي خواهد آرام و بي خيال روي تخت خوابمان مقابل كولرگازي چرت بزنيم و به هيچ چيز و هيچ كس فكر نكنيم .همين مي شود ساعات خواب جوانان مسلمان ايراني ! انگار هيچ رقم نميشود بي خيال قاعده و قانون زندگي شد . خوب زندگي يعني همين . نفس به نفس ، عمري است كه ناجوانمردانه مي رود و التماس و زاري هم موثر در برگشتش نيست .
اوقات فراغت ، يعني لحظههايي كه مال خودمان است. مال خود خودمان. مثل يك بوم سفيد نقاشي كه رنگ و تصويرش را برحسب سليقه ي خودمان انتخاب مي كنيم و مي كشيم . رنگ هايي متنوع و زيبا ، به وسعت تمام زيبايي هاي جهان ، اما در وقتي محدود . يعني ساعتهاي زندگي مان آنقدر نيستند كه بشود به راحتي از دستشان داد .
فراغت ، بخشي از ساعات ارزشمند عمر انسان است که نبايد به بطالت و سردر گمي از بين رود. خداوند متعال درخطابي به پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد:
«فإذا فرغت فانصب؛ اي پيامبر هنگامي که از کار مهمي فارغ مي شوي، به مهم ديگري بپرداز.» (1)
يعني نمي شود به بهانه ي اوقات فراغت هر كاري بكنيم ، هر جايي برويم و سر ساعتهاي زندگيمان هر بلايي كه ميخواهيم بياوريم.
پيامبر اعظم(ص) مي فرمايند : «دو چيز است كه مايه ي فتنه ي بسياري از مردم است؛ تندرستي و فراغت.»
وقتي فراغت ، فتنه مي شود
پيامبر اعظم(ص) مي فرمايند : «دو چيز است كه مايه ي فتنه ي بسياري از مردم است؛ تندرستي و فراغت.»(2)
فراغت ، فتنه مي شود ، اگر پشت ماشين بنشينيم و صداي سيستم فوق ارتعاشي آن را تا آخر بپيچانيم . فرقي نميكند موسيقي لس آنجلسي بگذاريم يا چيز ديگر ، مهم صداي انكرالاصواتي است كه گاهي گلدان اتاق مرا در طبقه ي سوم آپارتمانم مي لرزاند . مهم خواب بعد از ظهر بيماري است كه مي پرد و شايد حرفي بزند و آهي بكشد و شايد برايمان تبديل به فتنه اي شود .
فراغت ، فتنه مي شود ، اگر با يك خط تلفن همراه ، ساعتها پاي پيامك زني و بولوتوس بازي با مزاحمت هاي مدرن امروزي اش بنشينيم و آخر ماه ، كلي پول قبض بدهيم .
فراغت ، فتنه ميشود ، اگر ساعت ها با رفيقي شفيق ، خيابان گردي و پاساژگردي و پارك گردي كنيم و آخر شب ، از پادرد خوابمان نرود و مغزمان سوت بكشد از هجوم صداها و آدمهايي كه از صبح تا شب از كنارشان رد شديم و بهشان خنديديم ؛ كه حالا مثل اشباح سياه نيمه شب به سراغمان بيايند و وجدانمان را غلغلك دهند و خواب شب را سلب كنند و ... .
فراغت ، فتنه مي شود ، اگر براي گسترش روابط اجتماعي و فقط جهت كسب تجربه ، به پارتي هاي شبانه رويم و مدام صداي دوبس دوبس مثل پتك بر سرمان كوبيده شود و نور فلش مدام خاموش و روشن شود و چيزي بخوريم و دلمان بخواهد از پنجره به سمت ماه پرواز كنيم و ... .
فراغت ، فتنه مي شود ، اگرساعت ها پاي بازي هاي رايانه اي و ايكس باكس و پي اس نشستن را به خانه ي مادربزرگ و دسته جمعي سينما رفتن و مسافرت يك روزه ترجيح دهيم . فتنه مي شود ، چون حالا شماره عينكمان بالا رفته . چون گاهي آدم هاي بيرون از رايانه را هم مثل آدم هاي درون رايانه مي بينيم و دلمان مي خواهد در مقابل حرف بي ربطشان يك مشت جانانه بخوابانيم زير چشمش و امتياز بگيريم .
فراغت ، فتنه مي شود ، اگر نه براي كسب دانش افزايي ، بلكه براي شناخت بيشتر آدم هاي احتمالا جنس مخالف ، در كلاس هايي كه عنوانش مهم نيست مختلط بودنش مهم است شركت كنيم و نه به حرف هاي استاد ، به نخ ها و اداها و نگاه ها توجه كنيم و دل بدهيم و قلوه بگيريم و جگركي راه بيندازيم و آخر سر ، فتنه اش جانمان را بسوزاند و در جواني پيرمان كند داغ دلسوزش !!!
فراغت ، مزاحمت و مردمآزاري و زير پا گذاشتن قوانين و وقتكشي و هر جور بينظمي و بيبندوباري نيست .
فراغت ، مزاحمت و مردمآزاري و زير پا گذاشتن قوانين و وقتكشي و هر جور بينظمي و بيبندوباري نيست .اينها به قول پيامبر اكرم (ص) ، مايه ي فتنه ي بسياري مردم است.
امام سجاد (ع) اينگونه براي اوقات فراغت شان دعا مي كنند:
«فإن قدّرت لنا فراغا من شغل فاجعله فراغ سلامة؛خداوندا! اگر بعد از مشغله، فراغتي را براي من قرار دادي، پس آن را فراغتي سالم قرار بده» و در ادامه مي فرمايند:
«لاتدرکنا فيه تبعة و لا تلحقنا فيه سئمة ؛خداوندا فراغتي کرم کن که تبعاتي به همراه نداشته باشد و در آن خستگي و ملامت به مانپيوندد.» (3)
اوقات فراغت ، بايد به ما آرامش دهد تا براي انجام كارهاي جديد انرژي داشته باشيم ، نه آنكه آنقدر خسته مان كند كه لازم باشد يك روز بعد از آن را استراحت كنيم .
اوقات فراغت ، بايد به ما آرامش دهد تا براي انجام كارهاي جديد انرژي داشته باشيم ، نه آنكه آنقدر خسته مان كند كه لازم باشد يك روز بعد از آن را استراحت كنيم .
اوقات فراغت در ايران
همان طور كه گفتيم اوقات فراغت ، فرصت مناسب و فرجه ي خوبي است براي بهتر زندگي كردن و رسيدن به هر آنچه از خود انتظار داريم . اما فكر مي كنيد چند درصد از ايراني ها از اول هفته براي تعطيلي آخر هفته شان برنامه ريزي مي كنند ؟ چند درصد ايراني ها اگر روز چهارشنبه ازشان بپرسي : "آخرهفته چي كاره اي ؟ " جواب مي دهند :" حالا ببينيم چي ميشه " ؟ اين همه بي برنامگي براي يك روز و نيم در هفته ! اين همه باري به هرجهت و خود را به پيشامد ها سپردن براي 144 ساعت در هفته و 1728ساعت در سال ! گاهي يك زندگي با يك ساعت عمل مفيد و فكر عميق متحول مي شود ، آن وقت چطور مي شود به سادگي از 1728 ساعت آن گذشت ؟
ما در كشورمان نسبت به مقياس جهاني ، اوقات فراغت بيشتري داريم :
- "متوسط زمان اوقات فراغت در ايران ، 90روز درسال ودر جهان ، 80 روز در سال مي باشد .
- ميانگين ساعت فراغت جهاني 5ساعت است كه در ايران 23/5ساعت مي باشد ." (4)
آيا لازم است ايران كه كشوري جوان است، ساعاتي بيشتر از ديگر كشورها اوقات فراغت داشته باشد ؟ آيا اين همه تعطيلي فصلي و بين التعطيلي و وصل كردن وسط هفته به آخر هفته و قس علي هذه لازم است ؟ آيا نبايد برنامه ريزي دقيق تر و هدفمندتري براي اين اوقات انجام داد؛ تا تبديل به اوقات مفيد و مولد شود ؟ آيا به سمت فراغت هاي غربي پيش نمي رويم ؟ چقدر توانسته ايم فراغت بومي را ترويج دهيم ؟
پي نوشت ها :
1- سوره ي الشرح، آيه ي 7
2- اصول کافي ، جلد 8
3- صحيفه ي سجاديه، دعاي 11
4- جلالي فراهاني ، مجيد :مديريت اوقات فراغت وورزشهاي تفريحي ،تهران ،انتشارات دانشگاه تهران ،1387.
گروه خانواده و زندگي تبيان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید