در اين مجموعه قصد داريم تا در باره ي اوقات فراغت صحبت کنيم و نظر شما بزرگواران رانيز بدانيم . درست است نيمي از تابستان گذشته ، اما اشتباه است که اوقات فراغت را صرف تابستان بدانيم .زيرا زمان، عمر و به بيان عاميانه تر فرصت زندگي نعماتي است بزرگ، زودگذر و غير قابل تكرار. از اين رو ضرورت دارد همواره انسان براي بهره برداري حداكثري از آن تلاش نمايد. در احاديث آمده است يكي از مسائلي كه در قيامت در مورد آن پرسش مي شود اين است كه: " عمر و جواني خود را در چه راهي سپري نموده ايد؟" از اين رو در راستاي بهره برداري مناسب از فرصت زندگي مي بايست به مقوله ي اوقات فراغت بخصوص در سنين نوجواني و جواني توجه ويژه اي مبذول نمود.
مفهوم اوقات فراغت:
اوقات فراغت به زمان هايي اطلاق مي شود كه؛ افراد کار ضروري براي انجام ندارند و معمولاً در اين مواقع تمايل به انجام فعاليت هاي فرح بخش و نشاط آور بيشتر ميشود. اوقات فراغت در واقع زمانهايي است که فرد آن را طبق تمايل شخصي خود و براي خود تنظيم ميکند و برنامه آن در مورد هرکس متفاوت است و به سليقه، نيازهاي روحي، سن و توان مالي فرد بستگي دارد.
ريشه شناسي واژه اوقات فراغت:
اگر لغت اوقات فراغت را ريشه شناسي کنيم از ريشه لاتين licere به معني "اجازه دادن" مي آيد لذا فراغت به معني رخصت دادن معني مي دهد. در ميان متفکران گذشته ارسطو فراغت را به مثابه پيشه اي جدي مي دانسته است: " ما حرفه و کار و شغلي را در پيش مي گيريم تا فراغتي داشته باشيم". در نظر اول اين طور استنباط مي شود که به نظر ارسطو فراغت وضع ايده آلي است که هر شهروند به دنبال و در آرزويش است. لذا صرف اوقات فراغت لازمه زندگي است. آن چه ارسطو از اوقات فراغت منظور نظر داشته است هم ذوج بودن آن با کار است و نه در مقابل کاربودن. از زمان شروع زندگي انگلستان مدرن يعني قرن 14 فراغت به معني " فرصتي براي وقت آزاد " محسوب مي شده است.
كاركردهاي فراغت:
فراغت داراي کارکردهايي سه گانه است که هر سه به نيازهاي انسان پاسخ ميدهند. كاركردهاي سه گانه ي فراغت شامل موارد زير است:
1- رفع خستگي کار و برطرف کردن خسارتهاي جسمي و رواني، استراحت
2- تفريح، فرار از تکرار و روزمرگي و ورود به خيال پردازيهاي خستگيزدا
3- رشد و خودشکوفايي، آفرينندگي.
رابطه بازي و اوقات فراغت:
سه مفهوم بازي، سرگرمي و فراغت براي توضيح سه پديده متمايز به کار ميروند. اما چه بسا بدون درنظر گرفتن اين تمايز به صورت واژههايي مترادف به کار روند. به نظر مازلو بازي آزاد و اوقات فراغت ميتواند در خدمت رفع متعالي ترين نيازهاي انسان يعني تحقق خويشتن قرار گيرد. اما اين نظريههاي ساده، پديده پيچيده بازي را کاملاً توضيح نميدهند. براساس ديدگاه مردم شناختي بازي در اشکال گوناگون خود واجد اهميتي حياتي است زيرا رشته گستردهاي از رفتار بزرگسالي را آموزش ميدهد.انسانشناسان در ترسيم روند پيشرفت انسان، در کنار ابزارهاي مربوط به کار و حفظ حيات وسايل بازي از جمله عروسکها، تيلهها، حلقهها يي به دست آوردهاند. بسياري از دستاوردها و کشفيات بشري نتيجه بازي يا اشتياق عميق به يک سرگرمي بوده است.
در هر حال بازي کودکان امري پذيرفته شده است اما بازي بزرگسالان بيشتر تصاوير کليشهاي مثل فوتبال و يا ساير مسابقه ها را به ذهن متبادر ميکند. براي اين سؤال كه "چرا بازي ميکنيم؟" مي توان پاسخ هاي زير را متصور بود: 1- تخليه انرژي مازاد ، 2- تمريني براي زندگي واقعي و 3-تنشزدايي از زندگي شهري، آرامش و سلامتبخشي.
رابطه كار و اوقات فراغت:
تأکيد بر رابطه کار - فراغت مسأله اي جامعه شناختي است. کار زماني است که براي صرف آن پرداختي صورت مي گيرد اما فراغت صرف زماني است که اجباري در انجامش نيست و پولي هم در قبال آن دريافت نمي گردد. اما در عصر صنعتي برخي رابطه کار و فراغت را رابطه اي متجانس نمي ديدند و اين ها که متعصبانه به نظم توسعه صنعتي و جامعه صنعتي نگاه مي کردند فراغت را بالقوه مشکل جامعه صنعتي مي دانستند. آنها معتقد بودند که " اگر کارگر صنعتي عادت به صرف اوقات فراغت - به همان گونه جامعه و فرهنگ ماقبل سرمايه داري و صنعتي - کند نظم نيروي کار و توليد در خطر قرار خواهد گرفت. براي همين بود که فرهنگ اوقات فراغت و تفريح سنتي مورد حمله قرار مي گرفت تا به حاشيه رود. در حقيقت مي توان گفت فعاليت فراغتي در اوايل رشد دوره صنعتي مدرن حوزه تضادهاي سياسي و فرهنگي و اجتماعي بود و به تدريج با تشکيل بازار مصرفي حوزه هاي فراغتي اقشار مختلف شکل يافته است.
بسياري از تعاريف امروزي تفريح را نه مخالف و مغاير با کار تلقي ميکنند و نه انتظار دارند اخلاقي و درست باشد، حتي به فعاليت بودن آن هم اعتقاد ندارند.
رابطه تفريح و اوقات فراغت:
رايجترين تعريف از تفريح آن است که تفريح شامل سرگرميهايي است که مردم در اوقات فراغتشان انجام ميدهند و ميتواند فردي يا گروهي باشد و بازي را نيز رفتاري شاد، آزاد و معنيدار ناميدهاند که به فرايند رشد فرد(کودک) کمک ميکند. بسياري از تعاريف امروزي تفريح را نه مخالف و مغاير با کار تلقي ميکنند و نه انتظار دارند اخلاقي و درست باشد، حتي به فعاليت بودن آن هم اعتقاد ندارند. تفريح به معناي حالتي است که فرد را به حالت اول بازگردانده و بازآفريني ميکند و به معناي بازگشت به سلامتي نيز به کار رفته اما اکثراً آن را به عنوان شکل خاصي از سرگرمي تلقي ميکنند. پس تفريح فعاليتي است که به صورت انفرادي يا گروهي در اوقات فراغت انجام شده و شرکت در آن اختياري و لذتبخش و داراي جاذبه آني است و هيچ پاداشي غير از خود تفريح، شرکتکننده را به آن تشويق نميکند. پس تفريح امري فردي، رضايت بخش، اختياري و نشاط آور است که گاه توام با بازي است با واژههايي چون اوقات فراغت، استراحت، آرامش، لذت و رضايت قرين است. اما هيچکدام به تنهايي ماهيت آن را آشکار نميکند تفريح به نياز انسان پاسخ ميدهد. تفريح در انسان بيش از اهميت فيزيکي، اهميت رواني دارد.
استفاده صحيح از اوقات فراغت
صرف اوقات فراغت از آن جهت مهم است که بر اساس آن مي توان موقعيت اجتماعي هر کس را مشخص کرد به اين ترتيب که توانايي درگير شدن در فعاليتي که وقت آزاد شما بحساب مي آيد موقعيت شما را در اجتماع نشان مي دهد: براي افراد طبقه متوسط به بالا اوقات فراغت زمان جدي است. بيكاري، تنهائي، نداشتن تحرك و فعاليت، نداشتن سرگرمي هائي كه توجه و علاقه ي افراد را به خود جلب كند از عوامل ايجاد انحراف وبزهكاري (بخصوص در نوجوانان) است. از اين رو بايد به تناسب امكانات خانواده تدابيري انديشيده شود كه افراد بالاخص جوانان و نوجوانان اوقات فراغت خود را به ويژه در ايام تعطيلي تابستان در راه هاي مفيد و سالم مصرف كنند. عادت كردن به مطالعات سالم و سازنده از دوران كودكي مي تواند در اين راستا بسيار مفيد و اثر بخش باشد. گسترش مراكز پرورشي، تقويت روحيه ي علمي و حماسي، ورزش، كوهنوردي و سرگرمي هاي علمي و يا هنري و هم چنين مشاركت در فعاليت هاي اجتماعي و به ويژه كارهاي عام المنفعه و نيكوكارانه از مهمترين زمينه هاي استفاده و بهره برداري صحيح از اوقات فراغت مي باشد كه بسيار سازنده بوده و روح ارزش گراي انسان را ارضاء مي كند و پرورش مي دهد.
برخي از جامعه شناسان معتقدند جوامع غربي در حال تبديل شدن به جوامع فراغتي هستند. مردم نسبت به گذشته پول و وقت بيشتري دارند. به همين دليل تلويزيون نگاه مي کنند، سفر مي روند يا برخي در خانه اوقات را سر مي کنند. به همين لحاظ اين مساله اوقات فراغت به روندهاي اجتماعي مرتبط هستند. از سوي ديگر بخش زيادي از اوقات فراغت به کالايي شدن زندگي تبديل شده است که به رشد جامعه مصرفي دامن زده است.
همچنين بايد گفت که توزيع صرف اوقات فراغت به طور ناموزون بين جمعيت انجام شده است. براي مثال طبقات متخصص و حرفه اي بيشتر اوقات فراغت را در بيرون خانه دنبال مي کنند اما کارگران ساده و بي تخصص ممکن است بيشتر در خانه اوقات فراغت را بگذرانند.آنچه فراغت را از ساير فعاليتها متمايز ميکند، جستوجوي يک حالت خشنودي است. حالتي که به عنوان هدفي براي خود جستوجو ميشود. اين حالت خصلتي لذتجويانه دارد. مسلماً شادي موضوعي صرفاً مربوط به اوقات فراغت نيست زيرا آدمي در هنگام انجام وظايف کاري و اجتماعي هم ميتواند شاد باشد اما جستوجوي ارضا، لذت و شادماني يکي از ويژگيهاي اساسي فراغت در جامعه امروزين است. هنگامي که ارضاي ناشي از يک فعاليت ضعيف شده يا کاهش يابد فرد گرايش مييابد از آن فعاليت دست بردارد. پس شرط اول فعاليت فراغت ارضا و خشنود شدن است و چه بسا شامل فعاليتي شديد باشد. جستوجوي رضامندي و خشنودي براي فراغت اهميتي آنچنان دارد که اگر شادي يا ارضاي موردنظر تحقق نيابد، فراغت خصلت خودش را از دست ميدهد.در نتيجه شادي يا ارضا يکي از وجوه فراغت و الزامات آن است.
اما آنچه براي ما مهم است ، نحوه ي گذراندن اوقات فراغت است مخصوصا در نسل جوان . در مقالات ديگر با ما همراه باشيد.
منبع : مديران .نويسنده : مهدي ياراحمدي خراساني
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید