مقايسه صعودى پيامدهايى دارد كه به طور مستقيم بر سطح رضايت از زندگى تأثير مى گذارد اين پيامدها عبارتند از:
1 - حزن و اندوه
مقايسه صعودى شادى را از دلها و لبخند را از لب ها مى زدايد. از اين رو خداوند مى فرمايد: وَ لَاتَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ ى أَزْوَجًا مِّنْهُمْ وَلَاتَحْزَنْ عَلَيْهِمْ. و به آنچه گروه هايى از آنان را از آن برخوردار كرديم چشم مدوز و به خاطر آنچه دارند غمگين مباش.
2 – افسردگى
حزن و اندوه اگر تشديد شود، به افسردگى منجر مى شود. مقايسه صعودى يكى از عواملى است كه موجب طولانى شدن و شديد شدن اندوه مى گردد. امام باقر (ع) مى فرمايد: من اتبع بصره ما في أيدى الناس، طال همه ولم يشف غيظه؛ هركس به آنچه در دست ديگران است، چشم بدوزد، اندوه او طولانى گردد و خشم او آرام نگيرد. در اين حديث به «طولانى شدن» حزن اشاره شده است. در حديث ديگرى، رسول خدا (ص) به «شدت» حزن پرداخته و مى فرمايد: «من رمى بنظره إلى ما في يد غيره، كثر همه ولم يشف غيظه؛ كسى كه به آنچه در دست ديگران است، چشم بيندازد، اندوهش فراوان شود و خشم او آرام نگيرد.» بنابراين مقايسه صعودى منجر به حزن و اندوه مى شود و اين حزن ممكن است شديد و طولانى باشد. در چنين صورتى نمى توان انتظار داشت كه انسان از زندگى خود راضى بوده و از آن لذت ببرد.
3 - حسرت
كسى كه مقايسه صعودى كرده باشد، ليست بلندى از نداشته ها را براى خود تهيه مى كند و پيوسته به خاطر آنچه ندارد، افسوس مى خورد. روزى جبرئيل بر رسول خدا (ص) نازل شد و گفت: اى رسول خدا، خداوند متعال بر تو سلام مى فرستد و مى گويد: بخوان: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، وَلَاتَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ ى أَزْوَجًا مِّنْهُمْ...» پس از نزول اين آيه شريفه، رسول خدا (ص) به كسى گفتند اين جمله را به گوش مردم برسان: «من لم يتأب بأدب اللَّه تقطعت نفسه على الدنيا حسرات. هر كس با ادب الهى تربيت نشود، از حسرت بر دنيا نفَسَش به شماره مى افتد.» مقايسه صعودى آنقدر زندگى را بر انسان سخت مى كند كه گويى انسان در حال جان كندن است و در اين شرايط نمى توان زندگى آرام و لذت بخشى را انتظار داشت.
4 - حسادت
ريشه برخى حسادت ها، مقايسه صعودى است. حسادت در جايى شكل مى گيرد كه برترى و فضيلتى در طرف مقابل باشد و اين يعنى مقايسه صعودى. اين را مى توان در آيات قرآن ديد. در سوره نساء آيه 32 آورده است: «وَلَاتَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ ى بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ... وَسَْلُواْ اللَّهَ مِن فَضْلِهِ ى. و آرزو نكنيد آنچه را كه به وسيله آن خداوند برخى را برخى ديگر برترى داده است... و از فضل خداوند درخواست كنيد.» در آيه ديگرى نيز چنين آمده است: «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَآ ءَاتَل-هُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ى يا اين كه بر آنچه خداوند از فضل خود به مردم داده است، حسادت مى ورزند.» همچنين در حديثى كه از رسول خدا (ص) نقل شده است، به خوبى رابطه ميان مقايسه صعودى و حسادت به چشم مى خورد. رسول خدا (ص) مى فرمايد كه خداوند متعال به موسى بن عمران فرمود: يابن عمران لا تحسدنّ الناس على ما آتيتُهم من فضلى ولا تمدن عينيك إلى ذلك و لاتتبعه نفسك فان الحاسد ساخط لنعمى صاد لقسمى الذي قسمت بين عبادى اى پسر عمران! نسبت به آنچه از فضلم به مردم داده ام حسادت نورز و چشمهايت را به آن مدوز و نفْست را در پى آن روان مساز كه شخص حسود دشمن نعمت من و سدكننده روزى اى است كه من ميان بندگانم تقسيم كرده ام. حسادت، آثار زيان بارى دارد كه زندگى را تلخ و به جهنم تبديل مى كند.
5 و 6 - ناسپاسى و بى تابى
«ناسپاسى» و «بى تابى» نيز ريشه در مقايسه صعودى دارند. رسول خدا در اين باره مى فرمايد: «من نظر... في دنياه إلى من هو فوقه فأسف على ما فاته منه، لم يكتبه اللَّه شاكراً و لا صابراً. كسى كه... در دنياى خود به كسى كه بالاتر از او است نگاه كند و نسبت به آنچه ندارد افسوس خورد، خداوند نه او را شاكر مى نويسد و نه بردبار»
ب) مقايسه افزاينده
مقايسه افزاينده مقايسه اى است كه موجب افزايش سطح رضامندى مى شود و اين به وسيله مقايسه نزولى حاصل مى شود.
سؤال مهم اين است كه كاركرد روانى مقايسه نزولى چيست و چگونه منجر به افزايش سطح رضامندى از زندگى مى گردد؟ مقايسه نزولى نقاط مثبت و اميدوار كننده زندگى را كه زير سايه سياه مقايسه صعودى از ديده ها پنهان شده است، هويدا مى كند. مقايسه نزولى از قبيل آموزه هايى تلقينى و توهمى نيست، هنر مقايسه نزولى اين است كه نقاط مثبت و اميدوار كننده زندگى را آشكار ساخته و در برابر ديد فرد قرار مى دهد. رسول خدا (ص) در اين باره مى فرمايد: إذا أحبّ احدكم ان يعلم قدر نعمة اللَّه عليه، فلينظرا الى من هو تحته ولاينظر الى من هو فوقه؛ هرگاه كسى از شما خواست قدر نعمت هاى خدا بر خود را بداند، بايد به كسى نگاه كند كه پايين تر از اوست و به كسى كه بالاتر از اوست نگاه نكند. و در كلام ديگرى مى فرمايد: «انظروا إلى من أسفل منكم ولا تنظروا إلى من هو فوقكم، فهو أجدر أن لا تزدروا نعمة اللَّه. به كسى كه پايين تر از شما است بنگريد و به آنچه بالاتر از شما است نگاه نكنيد كه اين كار براى آن كه نعمت هاى خدا را ناچيز نشمريد بهتر است.» بر همين اساس يكى از توصيه هاى اولياى دين به پيروانشان، استفاده از مقايسه نزولى است. رسول خدا (ص) وقتى مى خواهد كسى همانند ابوذر را تربيت كند، به او توصيه مى كند كه از مقايسه صعودى پرهيز و از مقايسه نزولى استفاده نمايد. او خود در اين باره مى فرمايد: «اوصانى رسول اللَّه (ص) بسبع: أن أنظر إلى من هو دونى، ولا انظر إلى من هو فوقى... رسول خدا (ص) مرا به هفت چيز سفارش كرد: اين كه نگاه كنم به كسى كه پايين تر از من است و ننگرم به كسى كه بالاتر از من است...» و يا امام صادق (ص) به حمران بن اعين مى فرمايد: «يا حمران! انظر إلى من هو دونك في المقدرة ولا تنظر إلى من هو فوقك في المقدرة؛ اى حمران! نگاه كن به كسى كه در زندگى از تو پايين تر است و به كسى كه در زندگى از تو بالاتر است ننگر».
پيامدهاى مقايسه نزولى
1 - سپاسگزارى
سپاسگزارى متوقف بر نعمت شناسى است و مقايسه نزولى چون نعمت ها را آشكار مى سازد، موجب سپاسگزارى مى گردد. به همين جهت امام على (ع) مى فرمايد: و اكثر أن تنظر إلى من فضلت عليه فان ذلك من أبواب الشكر و زياد به كسانى كه بر آنها برترى داده شده اى نگاه كن كه اين از دروازه هاى شكر است.
2 - افزونى نعمت
راه افزايش نعمت چيست؟ كتاب "قانون زندگى" راه افزايش نعمت را سپاسگزارى از نعمت هاى موجود مى داند. خداوند متعال در قرآن كريم مى فرمايد: «لَل-ِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَل-ِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِيدٌ. اگر سپاسگزار باشيد حتماً بر شما مى افزاييم و اگر ناسپاسى كنيد، حقيقتاً عذاب من شديد است.» بنابراين براى افزايش بهره مندى بايد از مقايسه نزولى استفاده كرد. بر همين اساس امام على (ع) مى فرمايد: «و انظر إلى من هو دونك فتكون لانعم اللَّه شاكراً ولمزيده مستوجباً ولجوده ساكنا؛ و به كسى كه پايين دست توست نگاه كن تا سپاسگزار نعمت هاى خدا باشى و شايسته افزايش او گردى و ساكن جود او گردى.» و طبيعى است كه افزونى نعمت (وقتى همراه با توجه باشد) سطح رضامندى را افزايش مى دهد.
3 - افزايش آستانه بردبارى در بحث قبل ديديم كه مقايسه صعودى مايه بى تابى و ناصبورى انسان مى گرد و درجه رضايت از زندگى را كاهش مى دهد. در طرف مقابل مقايسه نزولى مى تواند تحمل و بردبارى انسان را افزايش دهد رسول خدا (ص) درباره اين حقيقت مى فرمايد: «من نظر... في دنياه إلى من هو دونه فحمد اللَّه على ما فضل اللَّه به عليه، كتبه اللَّه شاكراً صابراً. كسى كه... در دنياى خود به پايين تر از خود نگاه كند و خدا را به خاطر برترى هايى كه به او داده ستايش كند، خداوند او را سپاسگزار و بردبار مى نويسد.»
4 - قناعت كردن
پيش از اين ديديم كه امام صادق (ع) به حمران فرمود كه در زندگى به پايين دست خود نگاه كن. در ادامه، حضرت به پيامد اين مقايسه نزولى اشاره كرده و مى فرمايد: «فان ذلك اقنع لك بما قسم لك وأحرى أن تستوجب الزيادة من ربك. كه اين كار [مقايسه نزولى ] تو را نسبت به آنچه برايت تقسيم شده قانع تر مى سازد و بهتر تو را شايسته زيادت پروردگارت مى كند.» همان گونه كه روشن است، قناعت احساس ناخرسندى و نارضايتى را از ميان مى برد، نه تلاش و فعاليت را. براى توسعه معقول و مشروع در زندگى، احساس «نياز به بيشتر» لازم است ولى اين منافاتى با قناعت ندارد. انسان مى تواند قناعت داشته باشد تا احساس نارضايتى نكند و مى تواند احساس نياز كند تا به تلاش معقول دست زند. مهم اين است كه بدانيم تلاش براى توسعه زندگى الزاماً نبايد همراه با احساس ناخرسندى و نارضايتى باشد.
جمع بندى
1. بنا بر آنچه بيان شد، يكى از مهارت هاى لازم براى موفقيت زندگى، استفاده از مقايسه نزولى است. تفاوت زندگى ها يك اصل و يك واقعت انكارناپذير است. اگر انسان خود را با زندگى هاى بهتر مقايسه كند، دچار تلخ كامى و احساس ناكامى مى گردد و از زندگى خود لذت نمى برد. اما مقايسه نزولى احساس ناخوشايندى را به ارمغان مى آورد و به انسان آسودگى خاطر مى دهد.
2. آرزوهاى زندگى
آنچه به زندگى پويايى و تحرك مى بخشد، نگاه به آينده است كه از آن به اميد ياد مى شود. رسول خدا (ص) در اين باره مى فرمايد: انما الامل رحمة من اللَّه لامتى، لولا الأمل ما أرضعت ام ولداً ولا غرس غارس شجراً؛ همانا آرزو رحمتى از جانب خدا براى امت من است. اگر آرزو نبود، هيچ مادرى فرزندش را شير نمى داد و هيچ كشاورزى درخت نمى كاشت. امّا هر چيزى حدى دارد و دو جنبه افراط و تفريط نيز پيدا مى كند. اميد نيز همين گونه است. جنبه تفريط آن نااميدى است و جنبه افراطى نيز دارد كه در فرهنگ دين از آن به عنوان «آرزوهاى دور و دراز» ياد مى شود. آرزوى دور و دراز يعنى آرزوهايى كه از اندازه عمر انسان تجاوز مى كند و دنيا نيز ظرفيت برآوردن آن را ندارد. اين افراط در آرزوها، خود يكى از عوامل نارضايتى از زندگى است. به همين جهت امام على (ص) مى فرمايد: من كثر مناه قلّ رضاه؛ هر كس آرزوهايش زياد شود، رضايت او كم مى شود.
كاركرد روانى آرزوى دراز كوچك سازى داشته هاست. كسى كه صاحب آرزوهاى طولانى است، همواره لذت را در چيزى مى داند كه ندارد و به همين جهت از آنچه دارد بهره مند نمى شود. چنين افرادى همواره از آنچه دارند نالان و ناراضى اند و آرزوى چيزهايى را دارند كه ندارند. داشتن آرزوى طولانى يعنى آنچه هست ناچيز بوده و رضايت بخش نيست. به همين جهت امام على (ص) مى فرمايد: تجنبوا المنى فانها تذهب ببهجة نعم اللَّه عندكم وتلزم استصغارها لديكم وعلى قلة الشكر منكم؛ از آرزوها(ى طولانى) بپرهيزيد زيرا نشاط آورى نعمت هاى الهى را كه داريد از ميان مى برد و آنها را نزد شما كوچك مى سازد و شما را به كم سپاسى وامى دارد.
ويژگى هاى آرزوهاى دور و دراز
آرزو كه مى توانست موتور حركت انسان به سوى آينده باشد، به عاملى جهت ركود و نارضايتى تبديل مى شود. دليل آن را مى توان در چند چيز جستجو كرد كه به آنها اشاره مى گردد؛
1- دست نايافتنى بودن آرزوهاى دور و دراز
چون پايان ناپذيرند، دست نايافتنى هستند. به دست نياوردن خواسته ها و تحقق نيافتن آروزها نيز موجب احساس ناكامى مى گردد و احساس ناكامى از عوامل نارضايتى از زندگى است. امام على (ع) در اين باره مى فرمايد: اعلم يقيناً انك لن تبلغ أملك ولن تعدو أجلك؛ به يقين بدان كه تو به آرزوهاى خود نمى رسى و از اجل خود فراتر نمى روى. به همين جهت امام على(ص) مى فرمايد: حاصل الامانى الأسف؛ نتيجه آرزوها(ى دور و دراز) افسوس خوردن است. در كلام ديگرى حضرت به نكته اى ديگر اشاره مى كنند كه مى تواند دليل افسوس خوردن انسان باشد اين نكته از دست رفتن و تلف شدن فرصت ها و سرمايه ها است: حاصل المنى الأسف وثمرته التلف؛ نتيجه آرزو افسوس خوردن است و ثمره آن تلف شدن.
2 - انتظار بى پايان
آرزو و انتظار همراه يكديگرند. اگر آرزوها دست نايافتنى اند، پس انتظار انسان نيز انتظارى طولانى و بى پايان خواهد بود. امام على (ص) مى فرمايد: من أمل ما لا يمكن طال ترقبه؛ هركه آرزو كند آنچه را ناممكن است، انتظار او طولانى (و بى پايان) خواهد شد.
3 - ناكامى و نااميدى
وقتى انسان آنچه را داشت، نديد و آنچه را خواست، نجُست، ناكام مى گردد. امام على(ع) درباره ويژگى فريبندگى و نااميدسازى آرزوها مى فرمايد: إن الدنيا حلوة خضرة، تفنن الناس بالشهوات وتزين لهم بعاجلها، وأيم اللَّه أنها لتغر من أملها وتخلف من رجاها؛ همانا دنيا شيرين و زيبا است، مردم را با شهوات مفتون مى سازد و با پديده هاى ظاهرسازى مى كند. به خدا سوگند دنيا هر كس را كه به آن آرزومند باشد فريب مى دهد و هر كس را كه به آن اميد داشته باشد نااميد مى سازد. از اين جهت مى توان آرزوها را به سراب تشبيه كرد، سرابى كه انسان را به دنبال خويش مى كشاند و در پايان انسان را تشنه تر از قبل و نااميد و خسته رها مى كند. امام على (ع) مى فرمايد: الامل كالسراب، يغرّ من رآه ويخلف من رجاه؛ آرزو مثل سراب است؛ كسى را كه به آن نگاه كند، مى فريبد و كسى را كه به آن اميد بندد، نااميد مى سازد. بديهى است چنين پديده اى موجب تلخ كامى و آزردگى روحى مى گردد و در نتيجه رضايت از زندگى را به مخاطره مى اندازد. امام على (ع) در اين باره مى فرمايد: من أمل الري من السراب، خاب أمله ومات بعطشه؛ هركس از سراب آرزوى سيراب شدن داشته باشد، آرزويش نااميد مى شود و با تشنگى مى ميرد. و در كلام ديگرى مى فرمايد: من سعى في طلب السراب طال تعبه وكثر عطشه هركه در پى سراب روان شود، زحمت او طولانى گردد و تشنگى اش افزون شود. و پر واضح است كه هر چه بر ميزان «آرزوها» افزوده شود، انسان به زحمات و سختى هاى بيشترى دچار مى شود. چنانچه اميرمؤمنان به اين واقعيت نيز اشاره كرده اند: من كثر مناه كثر عنائه؛ هر كس آرزوهايش زياد شود، سختى هاى او زياد مى شود. اين پديده بر حزن و اندوه انسان مى افزايد و در چنين وضعيتى ميزان رضايت از زندگى به شدت كاهش مى يابد. انسان مى خواست با گسترش دامنه آرزوها به زندگى بهترى دست يابد و درجه رضامندى خود را بالا برد اما غافل از اين كه اين كار نتيجه اى جز افزايش حزن و اندوه و نااميدى ندارد. امام على 7 مى فرمايد: الامل الممثل في اليوم غداً اضرك في وجهين: سوفت به العمل وزدت به في الهم و الحزن. آرزوى نمايان امروز، فردا از دو جهت به تو آسيب مى رساند: به خاطر آن عمل كردن را به تاخير مى اندازى و حزن و اندوه را افزون مى سازى.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید