چه نيروهايي از ارتش عراق در اولين مرحلهي هجوم و تجاوز، دخيل بودند و به چه ترتيب وارد عمل شدند؟
استعداد نيروي زميني عراق در آغاز تهاجم، 48 يگان بود:
12 لشگر (شامل پنج لشگر پياده، پنج لشگر زرهي و دو لشگر مكانيزه) و همچنين 15 تيپ مستقل (شامل 10 تيپ پياده، يك تيپ زرهي، يك تيپ مكانيزه، و سه تيپ نيروي مخصوص) به اضافه تيپ 10 گارد رياست جمهوري و نيز نيروهاي گارد مرزي شامل 20 تيپ مرزي.
ماشين نظامي عراق با بهرهمندي كامل از تجهيزاتي نظير 800 قبضه توپ، 5400 دستگاه تانك و نفربر، 400 قبضه توپ ضد هوايي، 366 فروند هواپيما و 400 فروند هليكوپتر، از آمادگي عملياتي مناسبي برخوردار بود.
ارتش عراق متناسب با اهداف و بررسي و تحليل عواملي چون موقعيت جغرافيايي نوار مرزي و اولويتبندي اهداف ارضي، مانور گستردهاي را تدارك ديده بود. در گام نخست، مرز ايران و عراق در طراحي مانور به بخش هاي مشخص تقسيم شد:
1_ جبههي جنوب: حد فاصل خرمشهر و آبادان تا دهلران.
2_ جبههي مياني: دهلران تا جنوب دربنديخان.
3_ جبههي شمالي: دربنديخان تا اشنويه.
جبههي جنوب در استراتژي نظامي عراق اهميت بسياري داشت و تلاش اصلي ارتش بعث به شمار ميرفت. در اين بخش، اهداف مهمي چون دزفول، انديمشك، اهواز، سوسنگرد، خرمشهر و آبادان قرار داشتند.
آشنايي با جنگ
سازماندهي ارتش عراق در حملهي سراسري به مرزهاي ايران اسلامي مبتني بر ارزشيابي از مناطق مورد نظر و براساس جزئيات مانور زرهي براي هريك از يگانهاي عمل كننده تدوين شده بود و سپس يگانها با ابلاغ مأموريتهاي محوله در سراسر مرز صفآرايي كردند.
جبههي جنوب
براساس طرح مانور ارتش بعث، هدف اصلي عمليات كه جبههي جنوب بود، به عهدهي سپاه سوم عراق گذاشته شد. اين سپاه كه لشگرهاي 1 و 5 مكانيزه و لشگر 9 زرهي را در اختيار داشت، براي شروع جنگ لشگر 3 و 10 زرهي و تيپ 33 نيروي مخصوص را كه قبلاً در سازمان نيروي دريايي عراق بود تحت امر خود گرفت.
محورهاي پيشبيني شدهي عمليات از سوي طراحان جنگ براي تهاجم يك ارتش كلاسيك، مبتني بر راهها و معابر وصولي بود كه به طور طبيعي روش خاصي از تهاجم را ديكته ميكرد. از مشخصات بارز اين روش استفاده از جاده به منظور تردد وسايل زرهي و پشتيباني از تك بود. بر همين اساس، سپاه سوم عراق نيز متناسب با معابر موجود در جبهههاي جنوب، مانور خود را به شرح زير طراحي كرد:
1_ محور تنومه، شلمچه، خرمشهر:
هدف اصلي دشمن در اين محور، محاصرهي شهر خرمشهر، عبور از رودخانهي كارون و محاصره و اشغال كامل شهر آبادان بود.
2_ محور نشوه، جفير، اهواز:
هدف اصلي در اين محور، حركت به سمت اهواز بود. اين دو محور ابتدا به لشگر 5 مكانيزه واگذار شد تا حداكثر با چهار تيپ ضمن محاصرهي خرمشهر، عبور از كارون و محاصرهي آبادان و پاكسازي منطقهي وسيعي از جنوب اهواز، خود را به اهواز رسانده و با لشگر 9 زرهي الحاق كند.
3_ محور عماره، چزابه، بستان، سوسنگرد:
اين محور از مهمترين معابر وصولي به سمت مركز استان خوزستان، يعني اهواز به شمار ميرفت. بنابراين لشگر 9 زرهي موظف شد ضمن تصرف شهرهاي بستان، سوسنگرد، و حميديه، خود را به اهواز رسانده، در آنجا با ديگر يگانهايي كه از جنوب و شمال به اين نقطه ميرسيدند، الحاق كند.
4_ محور فكه، شوش، دزفول:
پيشروي در اين محور به دليل گستردگي زمين و عمق اهداف، به دو لشگر 1 مكانيزه و 10 زرهي واگذار شد كه هردو ميبايستي از معابر فكه و اطراف آن وارد عمل ميشدند. لشگر 1 مأموريت داشت پس از عبور از فكه به سمت رودخانهي كرخه و شوش تك كرده، ضمن پشت سر گذاشتن رودخانه و قطع كردن جادهي اهواز _ انديمشك، محاصرهي اهواز را از طريق شمال كامل كند.
لشگر 10 نيز مأموريت داشت با پشت سر گذاشتن مرز در محور پاسگاههاي شرهاني و بجليه، با دو فلش به حركت خود ادامه دهد. با فلش اول به پاكسازي عينخوش و دشت عباس بپردازد و سپس حركت خود را به سمت پل نادري روي رودخانهي كرخه ادامه داده و با عبور از آن، دزفول را محاصره كند و با فلش دوم در محور دهلران جناح مطمئني را برقرار سازد.
در مجموع سپاه سوم علاوه بر يگانهاي عمل كنندهي فوق كه قرار بود هريك در مراحل اوليه وارد عمل شوند، لشگر 3 زرهي را نيز به عنوان احتياط در اختيار خود داشت تا در صورت لزوم وارد عمل سازد.
جبهه مياني
سپاه دوم عراق، فرماندهي و هدايت عمليات را در اين جبهه به عهده داشت. براساس مأموريت و اهميت محور، لشگرهاي 6 و 12 زرهي، 2 و 4 و 8 پياده و همچنين چند تيپ مستقل در اختيار اين سپاه قرار گرفت. در اين جبهه نيز متناسب با روح كلاسيك حاكم بر ارتش مجهز عراق، محورهاي عملياتي مشخص و براي هريك اهدافي تعيين شد. هدف عمده در اين جبهه، تصرف بخشهايي از خاك جمهوري اسلامي بود تا امكان هرگونه واكنش از رزمندگان اسلام به سمت بغداد از بين برود و با تأمين بغداد، اهداف اصلي در جنوب بهتر پيگيري شود.
براي تأمين اين هدف، تنگه و گردنهي پاتاق در عمق 50 كيلومتري خاك جمهوري اسلامي به عنوان نقطهاي كليدي و سوقالجيشي در نظر گرفته شده بود. طبق اين طرح، فعاليت دشمن از شمال تا پل دواب شامل ارتفاعات دالاهو و شاهنشين و از سمت جنوب تا ارتفاعات مهم كاسهگران گسترش مييافت. براين اساس، اهداف ذيل در دستور كار يگانهاي سپاه دوم قرار گرفت:
1_ محور قصرشيرين، سرپلذهاب، پاتاق.
تصرف اين محور كه مهمترين بخش عمليات اين جبهه به شمار ميرفت، سه لشگر به عهده داشتند: «لشگر 6 زرهي ميبايست مستقيماً از محور خسروي وارد شده و ضمن اشغال قصرشيرين، تا سرپلذهاب و گردنهي پاتاق پيشروي كند. اين لشگر را از دو جناح لشگرهاي 4 و 8 پياده حمايت ميكردند. لشگر 8 در شمال قصرشيرين، با هدف دشت ذهاب و شهر سرپلذهاب و لشگر 4 نيز در جنوب قصرشيرين، به سمت گيلانغرب، جناح راست را حفظ ميكرد.
2_ محور مندلي، سومار، نفتشهر:
اين مأموريت به عهدهي لشگر 12 زرهي بود. به دليل نبود اهداف مهم در اين محور، مأموريت لشگر 12 به شهرهاي مرزي سومار و نفت شهر و برخي ارتفاعات در شرق اين دو شهر محدود ميشد.
3_ محورمهران:
اين محور با هدف تصرف شهر مهران و تسلط بر تنگهي كنجانچم و در نتيجه قطع جبههي جنوب و شمال به لشگر 2 پيادهي عراق واگذار شد.
جبههي شمالي
مسئوليت اين جبهه بر عهدهي سپاه يكم عراق بود كه دو لشگر 11 و 7 پياده را تحت امر خود داشت. اين سپاه مأموريت داشت ضمن حفاظت از منطقه و كنترل معارضين عراقي، نيروهاي ضد انقلاب را در وارد ساختن ضربه به جمهوري اسلامي ايران تجهيز، تقويت و هدايت كند و در صورت لزوم نيز برخي از ارتفاعات را به اشغال درآورد. يگانهاي تحت امر سپاه يكم، با وجود اهداف محوله، عملاً نقش احتياطي نيروي زميني ارتش عراق را بر عهده داشتند.
منبع: كتاب پاسخ به ابهامات - صفحه: 21
سوال: چرا سازمان ملل به عنوان وسيلهاي جهت تسهيل فضاسازي براي صلح مورد نظر ايران قرار نگرفت؟
پس از تصرف فاو، شوراي امنيت قطعنامهي 582 را در 5 اسفند 1364 به تصويب رساند. در اين قطعنامه براصل غيرقابل قبول بودن تصرف سرزمين از راه زور تاكيد شده است.
در اين قطعنامه، نكات واقعبينانه نيز كه حاكي از برتري سياسي، نظامي ايران بود، به چشم ميخورد و از اقدامات اوليه كه سبب برخورد بين ايران و عراق شده بود، اظهار تأسف شده است.
همچنين از افزايش برخوردها به ويژه تهاجمات ارضي، بمباران مراكز جمعيتي، حمله به كشتيهاي بيطرف و به ويژه استفاده از سلاحهاي شيميايي كه مغاير با پروتكل 1925 ژنو بود، اظهار تأسف شده است و بر خلاف قطعنامههايي كه در زمان اشغال خاك ايران صادر شده بود و در آنها عقبنشيني را توصيه نميكردند، در اين قطعنامه از دو كشور درخواست شده است، به مرزهاي بينالمللي عقبنشيني كنند. با اين حال، در قطعنامهي 582 همچنان از احراز تجاوز عراق به خاك جمهوري اسلامي ايران و پرداختن به مسئوليت كشور آغاز كنندهي جنگ و پرداخت خسارت اجتناب شده است.
به طور كلي از زمان شروع تجاوز عراق تا سال 1366 هيچ طرح مهمي كه از طرف سازمانهاي معتبر پيشنهاد شده باشد و متضمن برآورده شدن حداقل خواستههاي قانوني ايران باشد ارائه نشد. حتي زماني كه ايران قدرتمندانه موفق شد قسمتهايي از خاك عراق را تصرف كند تمامي پيشنهادهاي ارائه شده تنها در حد آتشبس و عقبنشيني به مرزها بود. بدون اينكه دربارهي پايداري صلح و شناخت متجاوز مطلبي ارائه شود.
وقتي كه قطعنامهي 598 كه در آن به نحوي موضوع شناخت متجاوز و پرداخت غرامت به كشور صدمه ديده مطرح شد، ايران آن را مثبت ارزيابي كرد با اين حال ايران براي اجراي آن پيشنهادهايي داشت كه اولويت دادن به بند شناخت متجاوز از جملهي آنها بود. ولي فشار كشورهاي غربي از جمله آمريكا با دست زدن به اقداماتي همچون سرنگون ساختن هواپيماي مسافربري ايران و تهديد به تجهيز صدام به بمب اتم و... مانع از تحقق اين امر شد. ايران در زمينهي اجرايي كردن قطعنامه با دكوئيار دبير كل وقت سازمان ملل بسيار همكاري كرد.
منبع: كتاب آشنايي باجنگ جلد 2 - صفحه: 48
ظاهراً قطعنامهي 598 يك مورد استثنايي در پيشنهادهاي صلح بوده است. در اين صورت ارائهي توضيح دربارهي شرايط و زمينههاي شكلگيري آن لازم است و نيز در اين حال چرا ايران در زمان تصويب قطعنامهي تيرماه سال 1366 آن را نپذيرفت و چرا بعداً پذيرفت؟
دربارهي شرايط و زمينههايي كه منجر به تصويب قطعنامهي 598 شد، ميتوان توضيحات زير را عنوان كرد:
الف) اين قطعنامه در شرايطي در شوراي امنيت تصويب شد كه برتري ايران در طراحي عملياتهاي ابتكاري محرز شده بود و عملياتهاي بزرگ و سرنوشتسازي چون والفجر8 و كربلاي 5 ثابت كرد كه ايران مهارشدني نيست و قادر است در شرايطي غيرقابل پيشبيني، پيروزيهاي استراتژيكي به دست آورد.
ب) حملهي هواپيماي عراقي به ناو استارك آمريكا در 27 ارديبهشت ماه سال 1366 نشان داد كه ممكن است حوادث غيرمترقبهاي حتي به دست برخي عوامل ناشناخته در ارتش عراق صورت گيرد و دامنهي بحران را پيچيدهتر كند.
ج) حضور قدرتمند سپاه، در صحنهي جنگ دريايي، كشورهاي حامي عراق در جنوب خليج فارس را تهديد ميكرد.
د) آمريكا و شوروي در آغاز جنگ بين ايران و عراق مؤثر بودند ولي نميتوانستند براي پايان دادن به آن نقش تعيين كنندهاي داشته باشند. از سوي ديگر اين دو ابرقدرت از پيروزي ايران در جنگ و وسعت گرفتن انقلاب اسلامي در منطقه نگران بودند. لذا براي جلوگيري از پيروزي احتمالي ايران به اقدامات مشتركي دست زدند كه تصويب قطعنامهي 598 يكي از آن اقدامات بود.
دربارهي مواضع ايران نسبت به قطعنامهي 598 ميتوان گفت، كه اين قطعنامه حاوي نكات مثبتي بود و برخي خواستههاي ايران در اين قطعنامه وجود داشت. از جمله تأكيد سازمان ملل به بررسي آغازگر جنگ، برآورد خسارات، محكوميت كاربرد سلاح شيميايي و بمباران مناطق مسكوني.
همچنين در اين قطعنامه از درگيري ايران و عراق با عنوان منازعهي ايران و عراق نام برده شده است و نسبت به قطعنامههاي قبلي از قاطعيت بيشتري برخوردار بود؛ ولي در اين قطعنامه همچنان از معرفي متجاوز و تنبيه متجاوز خودداري شده است. با توجه به اين مسائل ايران قطعنامهي 598 را بر خلاف قطعنامههاي قبلي رد نكرد. لذا در بيست و دوم مردادماه سال 1366 پاسخي را به شرح زير به سازمان ملل ارسال كرد:
_ قطعنامه بدون مشورت و نظر ايران تدوين شده است.
_ نظرات صريح ايران در آن لحاظ نشده است.
درعين حال مهمترين مسئله از نظر ايران، جابهجايي در بندهاي قطعنامه بود تا تضمين لازم براي احقاق حقوق ايران ايجاد شود. در اين راستا ايران، رايزنيهاي خود را با دبير كل سازمان ملل آغاز كرد و به موفقيتهايي نيز دست يافت. اما عراق كه از حمايت آمريكا برخوردار بود، مانع از نتيجهگيري ايران و قبول به هنگام قطعنامه شد.
ايران براي اجرايي كردن قطعنامه بسيار تلاش كرد، ولي براي آن اصرار داشت تا دو بند شناسايي متجاوز و پرداخت غرامت در اولويت قرار گيرد. كه اقدامات قدرتهاي بزرگ به ويژه آمريكا مانع از تحقق اين خواسته شد و ايران به ناچار قطعنامه را بدون اولويتهاي مورد نظر پذيرفت. امام خميني (ره) نيز در عين پذيرش قطعنامه آن را به نوشيدن جام زهر تعبير كرد.
منبع: كتاب آشنايي باجنگ جلد 2 - صفحه: 51
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید