وقتي از کسي که خيلي دوست اش داريم، دور هستيم؛ بارها و بارها در ذهنمان آخرين حرف ها، روز و ساعت ديدار را مرور مي کنيم تا باور کنيم خيلي از ديدارمان نگذشته و او را دوباره مي بينيم.
گاهي هم که صبر و تحمل مان تمام مي شود، يا به عکس او خيره مي شويم يا آخرين اس ام اس او را بارها مي خوانيم تا آرام شويم.
حالا تصور کنيد به اجبار، مثلا به خاطر يک ماموريت کاري مجبور باشيم چند هفته يا چند ماهي کنار هم نباشيم.... فکر نبودن و نديدن او يک طرف، مسئوليت هايي که بايد در اين مدت به عهده بگيريم، يک طرف ديگر...انگار با رفتن اش پشت مان خالي شده و ديگر کسي را توي اين دنيا نداريم...اما مي توانيم همه اين احساسات را کنترل کنيم و به جاي دلتنگي و ناآرامي، در زمان نبودن او به بهترين شکل ممکن زندگي را اداره کنيم، هرچند هر لحظه چشم به راه بازگشت اش باشيم. در اين مطلب با راهکارهاي سر و سامان دادن به زندگي در زماني که همسر مان در کنار ما نيست، آشنا مي شويم.
بعضي از مشاوران به زوج ها توصيه مي کنند هر از گاهي مدتي از هم دور باشند. اين دوري هم فرصت فکر کردن و بازنگري به رفتارهاي شخصي را فراهم مي کند و هم اشتياق به بودن در کنار همديگر را در طرفين بيدار مي کند.
اما تفاوت هاي بسياري بين دوري برنامه ريزي شده و دوري اجباري وجود دارد. در واقع زماني که با برنامه ريزي تصميم مي گيريم مدتي از هم دور باشيم؛ براي برطرف کردن بسياري از نيازها، چه روحي- رواني و چه جسمي برنامه ريزي کرده ايم. اما در دوري اجباري يا برنامه ريزي نشده، طرفين بايد به اجبار شرايطي را تحمل کنند و با کمبودها و نيازها در اين دوره کنار بيايند و گاهي هم مبارزه کنند.
شايد يکي از اولين راهکارهاي تحمل اين دوري، شيوه برخورد و نگاه ما به اين جدايي باشد. در حقيقت نگاه ما به اين شرايط، مي تواند دوري را به جدايي سخت يا قابل تحمل و آسان تبديل کند. براي آنکه نگاهي مثبت به قضيه داشته باشيم، اول از همه بايد مسايلي را حل کنيم تا بتوانيم با برنامه ريزي و بدون درگيري با مشکلات روحي- رواني، زندگي را اداره کنيم. بنابراين اول از همه به اين سؤال ها جواب بدهيم:
- دوري از همسرم چه استرس ها و نگراني هايي براي من ايجاد مي کند؟
در مقابل اين پرسش تمام نگراني ها و هيجان هايمان را بنويسيم و قبل از رفتن او مسايل را با هم بررسي کنيم.
- چرا از دوري او مي ترسم؟
اگر در سال هاي قبل عزيزي را در سفر از دست داده باشيم، دوري هر کسي برايمان يادآور همان خاطره تلخ است. بنابراين براي رهايي از اين فکر آزار دهنده، پيش از سفر همسر مان تمام مراحل سفر را- تا جايي که مي دانيم- با هم مرور کنيم تا مطمئن شويم خطري او را تهديد نمي کند.اگر با اين کار آرام نشديم، از روانپزشک يا روان شناس کمک بگيريم.
- چه کسي حامي من خواهد بود؟
بعد از ازدواج زندگي زن و مرد به هم گره مي خورد و اولين همراه و همسفر، همسر است. اما هيچ وقت نبايد حضور و کمک نزديکاني مثل پدر و مادر و خواهر و برادر خودمان و همسرمان را ناديده بگيريم. آنها هميشه هستند و در اين دوره خاص بيش از پيش مي توانيم از آنها کمک بگيريم.
? منظم باشيم، منظم تر از قبل
در مواقعي که سفر همسرمان کوتاه است، چندان جاي نگراني نيست. مي توانيم با کمي تغيير در برنامه ها و به عهده گرفتن وظايف او، به راحتي کارها را سر و سامان بدهيم. اما در سفرهاي طولاني، شرايط کمي فرق مي کند و بايد برنامه ريزي دقيق تري داشته باشيم تا کلافه نشويم و بچه ها و اطرافيان را هم کلافه نکنيم. براي همين اين چند نکته را به ياد بسپاريم:
- پيشواز برويم؛
بهتر است يک هفته يا چند روز قبل از رفتن همسر مان، مسئوليت هاي او را کم کم به عهده بگيريم. مثلا خريد منزل، رساندن بچه ها به مدرسه، رسيدگي به کارهاي منزل مثل پرداخت قبض آب و برق و... به اين ترتيب در روزهاي اول نبودن او کلافه و سردرگم نمي شويم.
- همه ما مسئوليم؛
اگر فرزند ما به سني رسيده است که مي تواند بعضي از مسئوليت ها را به عهده بگيرد، مسئوليت ها را تقسيم کنيم. کارهاي ساده را به اوبسپاريم تا هم مسئوليت پذيري را ياد بگيرد و هم اينکه با اين کار احساس مي کند بزرگ شده است و کمتر نا آرامي مي کند.
- بي تابي، هرگز؛
از قديم گفته اند، پشت سر مسافر گريه شگون نداره بنابراين به جاي گريه و زاري و بي حوصلگي و به هم زدن روال عادي زندگي، کنترل احساسات و امور زندگي را به دست بگيريم.
- آنها هم بدانند؛
با وجودي که بايد بسياري از مسايل خصوصي زندگي بين خودمان بماند، اما بعضي وقت ها بي دليل نزديکان را بي خبر مي گذاريم. شايد هم فکر مي کنيم با اين کار مزاحم آنها نمي شويم. همه اين رفتارها محترم و مودبانه است. اما زماني که همسرمان نيست، بايد پدر و مادر و خواهر و برادر او و خودمان از نبودن همسر مان مطلع شوند. به اين ترتيب همسر مان هم مطمئن مي شود در نبودن او همسر و فرزندان اش تنها و بي حامي نيستند و با آرامش به برنامه اش مي رسد.
- خانه را پر کنيم؛
اگر پيش از سفر او، حداقل براي يک هفته مايحتاج منزل را بخريم و آماده کنيم، بخشي از دغدغه و نگراني مان برطرف مي شود.
- تفريح تعطيل نشود؛
به گردش و تفريح بچه ها، به ويژه اگر سن شان کم است، توجه کنيم. هر چه قدر بچه ها و حتي خودمان سرگرم تر باشيم، دوري را راحت تر تحمل مي کنيم. براي اين تفريح هم لازم نيست حتما بيرون برويم، تماشاي يک فيلم خوب، يا بازي و سرگرمي در منزل هم همان تاثير را دارد.
گول احساساتمان را نخوريم
انگار وقتي کمي از هم دور مي شويم، با هم غريبه مي شويم. اين حس دست خودمان نيست اما بايد با ارتباط روزانه اين احساس را از بين ببريم. از طرفي وقتي از کسي که دوست اش داريم بي خبر مي مانيم، کلافه و سردرگم ايم. يادمان باشد ابراز احساسات فقط قربان صدقه رفتن و رمانتيک بازي نيست؛ همين که برنامه هاي مان را به هم بگوييم و از هر لحظه هم خبر داشته باشيم، انگار کنار هم هستيم و با هم غريبه نيستيم؛ چون همديگر را هر لحظه در حال انجام آن کارها مجسم مي کنيم. بنابراين ارتباطمان را قطع نکنيم، حتي اگر يک پيامک کوتاه يک کلمه اي باشد.
http://mohsenazizi.blogfa.com
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید