پاسخ به یک سوال :
حال چرا نفرمود: «به امنا» ( تنها به او ایمان آورده ایم ) و علیه توکلنا و تنها به او تکیه کرده ایم؟ آنچه به نظر من رسیده این است: چون در موضوع ایمان چیز دیگری نیست که لایق این باشد که لفظ " ایمان " در مورد آن به کار رود و حتی در عرف گفته شود ما به این ایمان آورده ایم نه به آن، یعنی همان «امنا به» کار «به امنا» را می کند، لزومی ندارد «به» را مقدم بداریم. اما در توکل «این طور نیست»، توکل یعنی اعتماد کردن. در اعتماد کردن هاست که انسانها، حتی انسانهایی که به خدا ایمان دارند، باید به یک مرحله کمالی برسند که توکلشان فقط بر خدا باشد. این است که در اینجا احتیاج است که این عنایت حتما بشود: «و علیه توکلنا» تنها و تنها به خدا توکل و اعتماد داریم، یعنی وسائل، اسباب، مقدمات، پول، قدرت، عده، عده، هیچ به اینها تکیه نداریم، تکیه مان فقط و فقط به خداست، «فستعلمون من هو فی ضلال مبین؛ در آینده خواهید دانست آن که در گمراهی آشکار است کیست».
تعریف ایمان از نظر شهید مطهری :
گرایشهای معنوی و والای بشر، زاده ایمان و اعتقاد و دلبستگیهای او به برخی حقایق در این جهان است که آن حقایق، هم ماورای فردی است، عام و شامل است، و هم ماورای مادی است، یعنی از نوع نفع و سود نیست اینگونه ایمانها و دلبستگیها، به نوبه خود، مولود برخی جهان بینی ها و جهان شناسی ها است که یا از طرف پیامبران الهی به بشر عرضه شده است و یا برخی فلاسفه خواسته اند نوعی تفکر عرضه نمایند که ایمانزا و آرمان خیز بوده باشد. به هر حال گرایشهای والا و معنوی و فوق حیوانی انسان آنگاه که پایه و زیربنای اعتقادی و فکری پیدا کند نام " ایمان " به خود می گیرد.
* * *
منبع :
کتاب آشنایی با قرآن 8 صفحه 228 تا 230
انسان و ایمان صفحه 3-12
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید