گرایشهای ایمانی مذهبی موجب آن است که انسان تلاشهائی علی رغم گرایشهای طبیعی فردی انجام دهد و احیانا هستی و حیثیت خود را در راه ایمان خویش فدا سازد این در صورتی میسر است که ایده انسان جنبه تقدس پیدا کند و حاکمیت مطلق بر وجود انسان بیابد تنها نیروی مذهبی است که قادر است به ایده ها تقدس ببخشد و حکم آنها را در کمال قدرت بر انسان جاری سازد.
گاهی افرادی نه از راه ایده و عقیده مذهبی بلکه تحت فشار عقده ها، کینه توزی ها، انتقام گیری ها و بالاخره به صورت عکس العمل شدید در برابر احساس فشارها و ستمها، دست به فداکاری می زنند و از جان و مال و همه حیثیات خود می گذرند، همچنانکه نظایرش را در گوشه و کنار جهان می بینیم.
ولی تفاوت یک ایده مذهبی و غیر مذهبی این است که آنجا که پای عقیده مذهبی به میان آید و به ایده قداست ببخشد، فداکاریها از روی کمال رضایت و به طور طبیعی صورت می گیرد. فرق است میان کاری که از روی رضا و ایمان صورت گیرد که نوعی انتخاب است، با کاری که تحت تاثیر عقده ها و فشارهای ناراحت کننده درونی صورت می گیرد که نوعی انفجار است.
ثانیا اگر جهان بینی انسان، صرفا جهان بینی مادی و براساس انحصار واقعیت در محسوسات باشد، هر گونه ایده پرستی و آرمانخواهی اجتماعی و انسانی برخلاف واقعیات محسوسی است که انسان در آن هنگام در روابط خود با جهان احساس می کند.
آنچه نتیجه جهان بینی حسی است خودپرستی است نه ایده پرستی ایده پرستی اگر براساس یک جهان بینی که نتیجه منطقی اش آن ایده است نباشد از حدود خیالپرستی تجاوز نمی کند، یعنی انسان باید جهانی مجزا از واقعیتهای موجود در درون خود و از خیال خود بسازد و با همان خوش باشد ولی اگر ایده پرستی ناشی از دین و مذهب باشد، متکی به نوعی جهان بینی است که نتیجه منطقی آن جهان بینی پیروی از ایده ها و آرمانهای اجتماعی است. ایمان مذهبی پیوندی است دوستانه میان انسان و جهان، و به عبارت دیگر نوعی هماهنگی است میان انسان و آرمانهای کلی جهان، اما ایمان و آرمانهای غیر مذهبی نوعی "بریدگی" از جهان و ساختن جهانی خیالی برای خود است که به هیچ وجه از جهان بیرون حمایت نمی شود.
ایمان مذهبی تنها یک سلسله تکالیف برای انسان علی رغم تمایلات طبیعی تعیین نمی کند، بلکه قیافه جهان را در نظر انسان تغییر می دهد، عناصری علاوه بر عناصر محسوس، در ساختمان جهان ارائه می دهد، جهان خشک و سرد مکانیکی و مادی را به جهانی جاندار و ذی شعور و آگاه تبدیل می کند. ایمان مذهبی تلقی انسان را نسبت به جهان و خلقت دگرگون می سازد.
ویلیام جیمس فیلسوف و روانشناس آمریکائی اوایل قرن بیستم می گوید:
دنیائی که یک فکر مذهبی به ما عرضه می کند نه تنها همان دنیای مادی است که قیافه آن عوض شده باشد بلکه در ساختمان آن عالم چیزهای بیشتری است از آنچه یک نفر مادی می تواند داشته باشد.
گذشته از همه اینها گرایش به سوی حقایق و واقعیاتی مقدس و قابل پرستش، در سرشت فرد فرد بشر هست انسان کانون یک سلسله تمایلات و استعدادهای غیرمادی بالقوه است که آماده پرورش است تمایلات انسان منحصر به تمایلات مادی نیست و گرایشهای معنوی صرفا تلقینی و اکتسابی نیست، این حقیقتی است که علم آن را تایید می کند.
ویلیام جیمس می گوید:
هر قدر انگیزه و محرک میلهای ما از این عالم سرچشمه گرفته باشد، غالب میلها و آرزوهای ما از عالم ماوراء طبیعت سرچشمه گرفته، چرا که غالب آنها با حسابهای مادی جور در نمی آید.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید