ممکن است سؤال شود مگر ممکن است خداپرستی ناآگاهانه باشد؟ جواب این است: بله، حتی ما خداشناسی ناآگاهانه هم داریم یعنی همه مردم فطرتشان – و در اصطلاح امروز ناآگاهانه - خدای خودشان را می شناسند. تفاوت افراد مردم در خداشناسی در مرحله آگاهانه است. این مطلب اگر دیروز یعنی در قرون گذشته باور کردنش اندکی مشکل بود، امروز باور کردن آن خیلی آسان است. حال ممکن است کسی بگوید آدم زنده که وکیل و وصی نمی خواهد. من که خودم می فهمم که خدا را پرستش نمی کنم؟ اصلا من خدا را قبول ندارم، در عین حال شما می گویید آن کار من یک پرستش ناآگاهانه است؟! جواب این است: بله، تو خیلی چیزها را نمی دانی، انجام می دهی و خودت نمی دانی. خودت، خودت را نمی شناسی. اگر ما به درون خودمان مراجعه بکنیم و محتویات ضمیر خودمان را تفتیش نمائیم، مقداری احساسات، معلومات و اطلاعات، تمایلات، بغضها و حبها و این جور چیزها پیدا می کنیم و بعد هم خیال می کنیم غیر از این چیزی نیست، حال آنکه اطلاعات و معلومات و مستدرکات و نیز احساسات و تمایلات زیادی در اعماق روح ما رسوب کرده که ما از آنها بی خبر هستیم یعنی قسمت عمده روح من از این منی که الان با شما حرف میزند مخفی است و قسمت عمده روح شما از این شمایی که الان دارید به حرف من گوش می کنید مخفی است. در مقام مثال می گویند اگر شما هندوانه ای را در یک حوض آب بیاندازید چقدرش از آب بیرون است؟ مقدار کمی شاید نه دهم را آب فرا گرفته و یک دهم بیرون است یا اگر قطعه یخ بزرگی را در حوض آب بیاندازید چقدرش از آب بیرون است و چقدر زیر آب؟ احساسات و معلومات و اطلاعات و تمایلات و ... ما نیز همین طور است و آن قسمتی که آشکار است نسبت به آن قسمتی که مخفی است این طور است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید