در اینجا یعنی در عالم طبیعت ما معمولا چیزهائی را که توزین میکنیم، اگر سنگین باشد رو به پائین می آید، و اگر سبک باشد رو به بالا؛ اما در آن عالم مطلب بعکس است. آیه ای در قرآن کریم داریم که میفرماید: «إلیه یصعد الکلم الطیب والعمل الصـ'لح یرفعه؛ کلمه طیب و پاک و پاکیزه بسوی خدا بالا میرود و صعود می نماید؛ و عمل صالح آن کلمه طیبه را بالا میبرد» (آیه 10 سوره فاطر). کلمه طیبه همان روح مؤمن است، و همان نتیجه و حالت و صفت خاصی است که از ایمان به دست می آید که بسوی خدا بالا میرود. و آنچه موجب میشود که این روح پاک و طیب مؤمن بسوی خدا بالا رود، عمل صالح است. عمل صالح، روح را نیرو می بخشد و برای صعود به درجات قرب حضرت حق مدد میدهد. و عینا مانند بنزین است که موجب بالا رفتن طیاره و هواپیما میشود؛ غایة الامر این در عالم طبیعت است و آن در عالم معنی و ملکوت.
«یرفع الله الذین ءامنوا منکم والذین أوتوا العلم درجـ'ت؛ خداوند کسانی را که از شما ایمان آورده اند و کسانی را که به آنان علم داده شده است، به درجات و مراتبی بالا میبرد» (آیه 11 سوره مجادله). پس صاحبان علم و ایمان در درجاتی صعود میکنند و بالا میروند، و ثقل و واقعیت آنها به بالا رفتن است نه به پائین آمدن.
و نیز داریم: «لقد خلقنا الإنسـ'ن فی أحسن تقویم * ثم رددنـ'ه أسفل سـ'فلین؛ و به تحقیق که هر آینه ما انسان را در بهترین قوام و سازمان وجودی ایجاد کردیم و آفریدیم، و سپس او را در پائین ترین درجات سفل و پستی پائین آوردیم» (آیه 4 و 5 سوره تین). و از اینجا معلوم میشود آنجائی که از همه جا پست تر و سبک تر است، بالا نیست بلکه جائی است که از همه جا پائین تر است. چون سفل در مقابل علو است، و به معنای مکان پائین است. و بنابراین تمام چیزهائی که ارزش معنوی ندارند پائین می آیند، و مکان بالا محل و مرتبه پاکان و محل و منزله پاکی و طهارت است. و نیز در آیه قرآن داریم: «فأما الزبد فیذهب جفآء و أما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض؛ پس کف روی آب و روی سیل از بین میرود و هیچ اثری از آن باقی نمی ماند، و اما آنچه به مردم فایده میرساند، در روی زمین باقی می ماند و مستقر میشود و درنگ میکند» (آیه 17 سوره رعد). پس چرا اعمال حسنه انسان که در آن عالم ثقیل است و وزن دارد رو به بالا میرود، و اعمال سیئه انسان که در آنجا سبک است رو به پائین؟ و چرا بخلاف این عالم است؟ برای اینکه این عالم عالم ماده است. عالم ماده واقعیتش در بطن ماده است، و ترازوهائی که در این دنیا کار میکنند چون ترازوی مادی است و بر اساس قوۀ جاذبه زمین است و بر این اصل اشیاء دارای ثقل میشوند، هر کدام سنگین تر است رو به پائین و هر کدام سبک تر است رو به بالا میرود. اما آن عالم عالم ماده نیست؛ و بر این اصل، اعمال را نمی سنجند که رو به مرکز زمین مجذوب شوند. آنجا عالم علوی است، و هر چیز به اصل خود برمیگردد و به منبع و سرچشمه خود می پیوندد و ملحق میشود. پس هر عمل خوب به مرکز اسماء و صفات حق متعال میرود، و کلام طیب نیز بسوی ذات حق میرود. در آنجا هر عمل را با واقعیت اندازه گیری میکنند. و چون آن عالم عالم علوی است در مقابل عالم سفلی، هر عمل که واقعیتش بیشتر باشد بالاتر میرود؛ رو به اسماء و صفات حق میرود، رو به خود حق میرود و هر عمل که حقیقتش کمتر باشد رو به آن طرف نمیرود، رو به عالم قرب نمیرود؛ رو به بعد میرود و عالم بعد پائین است و سافل، و عالم ابعد عالم اسفل و اسفل السافلین است.
بنا بر آنچه گفته شد، معلوم میشود که آیاتی که دلالت دارد بر آنکه کلمه طیب بسوی خدا بالا میرود و خداوند مؤمنان و اهل علم را بالا میبرد، برای این است که در آنجا مرکز، بالاست و هر کس واقعیتش بیشتر باشد، ثقلش بیشتر است و بسوی مرکز که در بالاست میرود، و هر کس ثقلش کمتر باشد از آن مبدأ دور میشود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید