و اما در خصوص موجودات زنده چون انواع و اصناف مختلف و بی شمار حیوانات زمینی و دریائی و هوائی ، این آیه شاهد صدق ، و بر مدعای ما صراحت و نصوصیت دارد: وَ مَا مِن دَآبةٍ فِی الاْرْضِ وَ لاَ طَـا´ئرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلا´ أُمَمٌ أَمْثَالُکُم ما فَرطْنَا فِی الْکِتَـابِ مِن شَیْءٍ ثُم إِلَی ا رَبـِهِمْ یُحْشَرُونَ؛ و هیچ جنبنده ای در زمین (دریا و روی زمین ) نیست و هیچ پرنده ای با دو بال خود پرواز نمی کند، مگر اینکه آنها امت هائی همانند شما هستند. ما در نوشتن کتاب تکوین (که عالم وجود و امکان است ) از هیچ چیز دریغ ننموده ایم و کوتاهی نکرده ایم ؛ و سپس همه بسوی پروردگارشان محشور می شوند (انعام/38).
ظاهر این آیه مبارکه میرساند که چون آنها امت هائی همچون انسان هستند، که در خلقت عبث و بیهوده و باطل نیستند، بنابراین محشور می شوند؛ پس در آفرینش آنها نیز غایتی مقصود، و نهایتی مطلوب است ، و آن غایت بازگشت و عود آنهاست بسوی پروردگارشان . پس این افتراق و نشر و پراکندگی که در این عالم است به جهت اجتماع و حشر و اتصالی است که در آنجاست . این مقدمه و آن ذوالمقدمه است ؛
همچنانکه این افتراق و نشری که در این عالم است ، در ابتدا نیز از جهت نزول از عالم جمع و حشر بوده است ؛ وَ إِن مِنْ شَیْءٍ إِلا عِندَنَا خَزَآئنُهُ و وَ مَا نُنَزلُهُ و إِلا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ؛ هرچه هست، خزینه های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معین نازل نمی کنیم (حجر/21) این حقیقت را به خوبی مبین میدارد.
و همچنین در مقام أسماء و صفات حضرت أحدیت سبحانه و تعالی ، از این قرار است که اسماء جزئیه و متعینه ، مرتبه نزول اسماء و صفات کلیه ، در هر عالمی هر یک به رتبه خود و به درجه خود؛ و اسماء و صفات کلیه ، مرتبه صعود و اطلاق اسماء و صفات جزئیه ، در هر عالمی هر یک به نوبه خود و به درجه خود هستند؛ تا برسد به آن اسماء و صفاتی که مِن جمیع الجهات از حدود تعینات مبری ، و از کثرات عالم صورت و معنی نیز خارج ، و حتی از تعابیر انطباق مفاهیم متعدده نیز مُخَلی و مبری باشند.
سُبْحَـانَ اللَهِ عَما یَصِفُونَ * إِلا عِبَادَ اللَهِ الْمُخْلَصِینَ؛ منزه است خدا از آنچه که او را بدان توصیف میکنند مگر از توصیف بندگان مُخلَص خدا (صافات/160-159). پس آنچه از آیه گذشته در سوره انعام استفاده شد، اینست که : حشر حیوانات بسوی خداوندشان نتیجه و حاصل از اینست که امت هائی همچون انسان هستند، و علت و سبب این آفرینش را همانند انسان چنین میفرماید که مَا فَرطْنَا فِی الْکِتَـابِ مِن شَیْءٍ(انعام/38)؛ ما در این کتاب از هیچ چیز فروگذار نکرده ایم. ما در کتاب آفرینش و صحیفة الهیة تکوین از آفریدن هیچ چیزی که دارای غایت و نهایتی باشد و بر اساس حق در حرکت باشد، دریغ ننموده ایم ؛ و جهت آن همین است که کتاب تکوین قصوری ندارد و در آن عبث و بیهودگی وجود ندارد. چون این کتاب همان کتابی است که درباره آن میگوید: هَـاذَا کِتَـابُنَا یَنطِقُ عَلَیْکُم بِالْحَق؛ اینست کتاب ما که با شما به حق سخن میگوید (جاثیه/29).
و حقانیت این کتاب ، ایجاب میکند که اختلافاتی که در بین موجودات ذی حیات هست ، و بعضی را جنبنده میکند و بعضی را خزنده و بعضی را پرنده و بعضی را شناور، و بواسطه این اختلافات دارای أشکال و صور مختلفی میگردند و دارای أفعال و خواصی می شوند که هر یک از این امت ها را از غیرش جدا می سازد و متمایز میکند، آنها را لغو و باطل نکند و بیهوده و عبث نسازد. بلکه این اختلافات هر یک به نوبه خود در وصول به غایت مؤثر باشد، و در رسیدن به کمال مطلوب هر شیئی نسبت به خودش ، و نهایت حرکت اختصاصی هر یک مفید واقع گردد؛ بدون آنکه قبل از رسیدن به غایتِ مطلوب ، در بین راه آنها را دستخوش هلاک و بوار سازد و به دیار نیستی و نابودی گسیل دارد. و گرنه این اختلاف در موجودات باطل بود و در کتاب الهی تفریط و کوتاهی و قصور مشاهده می شد و به اتقان و استواری آن اخلال وارد می گشت ؛ وَ سُبْحانَ اللَهِ أنْ یَکونَ فی فِعْلِهِ تَفْریطٌ کَما لا یَکونُ فی صِفاتِهِ وَ ذاتِهِ قُصورٌ؛ خداوند منزه است که در کارش کوتاهی و قصور باشد چنانچه در صفات او کاستی و نقص نیست. پس محصل مطلب این شد که حیواناتِ زمینی امت هائی همچون بشرند، و درباره آنان همان عودی که برای انسان و اجتماع او در نزد پروردگارش هست خواهد بود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید