هدف آفرينش آدمي عبادت است يا تقوا ؟
از جهتي مي توان تقوا را هدف آفرينش دانست؛ زيرا روح پرستش، پارسايي است. عبادت نيز به لحاظ درونمايه اش كه تقوا است، هدف خلقت معرفي شده است. كمال انسان در عبادت پرهيزگارانه خداوند است؛ به عبارت ديگر، خدا كمال محض است و به عبادت انسان ها نياز ندارد. اين انسان هايند كه براي دست يابي به تقوا(كمال) ناگزير بايد در مسير عبادت گام نهند. از جهت ديگر مي توان تقوا را هدف عبادت خواند نه هدف خلقت؛ به عبارت روشن تر، هدف پديده ها پرستش است و هدف پرستش، پارسايي. بنابراين، تقوا با واسطه هدف خلقت به شمار مي آيد.البته ممكن است تقوا را هدف عبادت و آفرينش به شمار آورد. در اين صورت، درطول يكديگر قرار مي گيرند؛ يعني پرستش، هدف آفرينش است و پارسايي، هدف پرستش.
ماههای قمری عبارت اند از: محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الثانی، جمادی الاول، جمادی الثانی، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده و ذیحجه. از این دوازده ماه، چهار ماه رجب، شوال، ذیقعده و ذیحجه ماه های حرام شناخته می شوند که هر گونه جنگ و نبرد در آنها حرام شمرده شده است. سه ماه پشت سر هم و یک ماه(رجب) جدا از بقیه است. بعضی از مفسران قرآن، تحریم جنگ در این چهار ماه را از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام می دانند. در عصر جاهلیت نیز این قانون به عنوان یک سنت به قوت خود باقی بود؛ هر چند آنها طبق میل خود، گاهی جای این ماه ها را تغییر می دادند، ولی در اسلام همواره ثابت و غیر قابل تغییر شد. تحریم جنگ در این چهار ماه در صورتی است که جنگ از سوی دشمن بر مسلمانان تحمیل نشود، اما در صورتی که مسلمانان مورد هجوم قرار گیرند، موظف به دفاع از خود هستند.
تحریم جنگ و خونریزی در این چهار ماه، دلایل زیادی داشته و دارد، که پایان دادن به جنگ های طولانی و دعوت به صلح و آرامش، یکی از این دلایل است؛ زیرا هنگامی که جنگجویان، چهار ماه اسلحه را بر زمین بگذارند، مجالی برای تفکر و اندیشه به وجود می آید و احتمال پایان یافتن دائمی جنگ بسیار افزایش می یابد.در این ماهها رسم جاهلیت این بود که دشمنان متعرض یکدیگر نمی شدند و خود قریش هم این رسم را درباره دیگران عمل می کردند. در سیره ابن هشام آمده است،زمانی که هنوز حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم در مکه بودند و قریش مانع بودند که ایشان تبلیغ کنند و وضع سخت و دشوار بود، در ماههای حرام مزاحم پیغمبر اکرم نمی شدند یا لااقل زیاد مزاحم نمی شدند یعنی مزاحمت بدنی مثل کتک زدن نبود ولی مزاحمت تبلیغاتی وجود داشت. رسول اکرم همیشه از این فرصت استفاده می کرد و وقتی مردم در بازار عکاظ در عرفات جمع می شدند( آن موقع هم حج بود ولی با یک سبک مخصوص) می رفت در میان قبائل گردش می کرد و مردم را دعوت می نمود.
قرآن کریم در سوره توبه صراحتا به حرمت ماه های حرام حکم داده و می فرماید: إِنَّ عِدَّةَ الشهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشرَ شهْراً فى كتَبِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السمَوَتِ وَ الأَرْض مِنهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِك الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظلِمُوا فِيهِنَّ أَنفُسكمْ وَ قَتِلُوا الْمُشرِكينَ كافَّةً كمَا يُقَتِلُونَكُمْ كافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ(توبه36( إِنَّمَا النَّسىءُ زِيَادَةٌ فى الْكفْرِ يُضلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يحِلُّونَهُ عَاماً وَ يحَرِّمُونَهُ عَاماً لِّيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سوءُ أَعْمَلِهِمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكفِرِينَ37 : تعداد ماهها نزد خداوند در كتاب( آفرينش) الهى از آن روز كه آسمانها و زمين را آفريده دوازده ماه است كه از آن چهار ماه، ماه حرام است(و جنگ در آن ممنوع مى باشد) اين آئين ثابت و پابرجاى الهى است، بنابر اين در اين ماهها به خود ستم مكنيد( و از هر گونه خونريزى بپرهيزيد) و با مشركان( به هنگام نبرد) دسته جمعى پيكار كنيد همانگونه كه آنها دسته جمعى با شما پيكار مى كنند و بدانيد خداوند با پرهيزكاران است.نسىء( جابجا كردن و تاخير ماههاى حرام) افزايشى در كفر( مشركان) است كه بواسطه آن كافران گمراه مى شوند، يك سال آنرا حلال و سال ديگر آنرا تحريم مى كنند تا مطابق تعداد ماههائى كه خداوند تحريم كرده بشود( و عدد چهار به پندارشان تكميل گردد) و از اين راه آنچه را كه خدا حرام كرده حلال بشمرند، اعمال زشتشان در نظرشان زيبا جلوه داده شده و خداوند جمعيت كافران را هدايت نمى كند.
از آنجا كه در اين سوره بحثهاى مشروحى پيرامون جنگ با مشركان آمده است در دو آيه مورد بحث اشاره به يكى ديگر از مقررات جنگ و جهاد اسلامى شده و آن احترام به ماههاى حرام است. تعبير به كتاب الله ممكن است اشاره به قرآن مجيد يا سائر كتب آسمانى باشد، ولى با توجه به جمله يوم خلق السموات و الارض مناسبتر اين است كه به معنى كتاب آفرينش و جهان هستى باشد، و به هر حال از آن روز كه نظام منظومه شمسى به شكل كنونى صورت گرفت سال و ماه وجود داشت، سال عبارت از يك دوره كامل گردش زمين به دور خورشيد، و ماه عبارت از يك دوره كامل گردش كره ماه به دور كره زمين است كه در هر سال 12 بار تكرار مى شود.
اين در حقيقت يك تقويم پر ارزش طبيعى و غير قابل تغيير است كه به زندگى همه انسانها يك نظام طبيعى مى بخشد و محاسبات تاريخى آنها را به دقت تنظيم مى كند، و اين يكى از نعمتهاى بزرگ خدا براى بشر محسوب مى شود، آن چنان كه در آيه 189 سوره بقره به آن اشاره شده است. سپس اضافه مى كند: از اين دوازده ماه چهار ماه، ماه حرام است كه هر گونه جنگ و نبرد در آن حرام است( منها اربعة حرم). بعضى از مفسران تحريم جنگ در اين چهار ماه را از زمان ابراهيم خليل مى دانند كه در عصر جاهليت عرب نيز به عنوان يك سنت به قوت خود باقى بود، هر چند آنها طبق اميال و هوسهاى خود گاهى جاى اين ماهها را تغيير مى دادند، ولى در اسلام همواره ثابت و لا يتغير است كه سه ماه آن پشت سر هم ذى القعده و ذى الحجه و محرم و يك ماه جدا است و آن ماه رجب است و به قول عربها سه ماه سرد( يعنى پشت سر هم) و يك ماه فرد است.
ذكر اين نكته لازم است كه تحريم جنگ در اين ماهها در صورتى است كه جنگ از ناحيه دشمن به مسلمانان تحميل نشود، اما در اين صورت بدون شك مسلمانان بايد بپاخيزند و دست روى دست نگذارند، زيرا احترام ماه حرام از ناحيه آنان نقض نشده بلكه از ناحيه دشمن نقض گرديده است. بعد براى تاكيد مى گويد: اين آئين ثابت و پا بر جا و تغييرناپذير است نه رسم نادرستى كه در ميان عرب بود كه با ميل و هوس خويش آنها را جابجا مى كردند( ذلك الدين القيم). از پاره اى از روايات استفاده مى شود كه تحريم جنگ در اين چهار ماه علاوه بر آئين ابراهيم در آئين يهود و مسيح و سائر آئينهاى آسمانى نيز بوده است و جمله ذلك الدين القيم ممكن است اشاره به اين نكته نيز بوده باشد، يعنى از نخست در همه آئينها به صورت يك قانون ثابت وجود داشته است. سپس مى گويد: در اين چهار ماه به خود ستم روا مداريد با شكستن احترام آنها خويش را گرفتار كيفرهاى دنيا و مجازاتهاى آخرت نسازيد.
ولى از آنجا كه ممكن بود تحريم جهاد در اين چهار ماه وسيله اى براى استفاده دشمنان بشود و آنها را در حمله كردن به مسلمين جسور كند در جمله بعد اضافه مى كند: با مشركان بطور دسته جمعى پيكار كنيد همانگونه كه آنها متفقا با شما مى جنگند.يعنى با اينكه آنها مشركند و بت پرست و شرك سرچشمه پراكندگى است ولى با اين حال در يك صف واحد با شما مى جنگند، شما كه موحديد و يكتا پرست و توحيد آئين اتحاد و يگانگى است سزاوارتر هستيد كه وحدت كلمه را برابر دشمن حفظ كنيد و در يك صف همچون يك ديوار آهنين در مقابل دشمنان بايستيد. در دومين آيه مورد بحث اشاره به يك سنت غلط جاهلى يعنى مسئله نسىء( تغيير دادن جاى ماههاى حرام) كرده مى گويد: تغيير دادن ماههاى حرام كفرى است كه بر كفر آنها افزوده مى شود و با اين عمل افراد بى ايمان در گمراهى بيشتر قرار مى گيرند. آنها در يك سال ماهى راحلال مى شمرند، و سال ديگر همان ماه را تحريم مى كنند تا به گمان خود آنرا با تعداد ماههائى كه خدا تعيين كرده تطبيق دهند يعنى هر گاه يكى از ماههاى حرام را حذف مى كنند ماه ديگرى را به جاى آن مى گذارند تا عدد چهار ماه تكميل شود!. در حالى كه با اين عمل زشت و مسخره فلسفة تحريم ماههاى حرام را به كلى از ميان مى بردند و حكم خدا را بازيچه هوسهاى خويش مى ساختند، و عجب اينكه از اين كار خود بسيار خشنود و راضى هم بودند، زيرا اعمال زشتشان در نظرشان جلوه كرده بود.
آنها با وسوسه هاى شيطانى ماههاى حرام را دگرگون مى ساختند و عجب اينكه آن را يك نوع تدبير زندگى و معيشت و يا پيشرفت كار در زمينه جنگها و آمادگى جنگى مى پنداشتند، و مى گفتند فاصله زياد آتش بس ورزيدگى جنگى را كم مى كند بايد آتشى بپا كرد!. خدا نيز آن مردمى را كه شايستگى هدايت ندارند به حال خود رها مى كند و دست از هدايتشان مى كشد زيرا خداوند گروه كافران را هدايت نمى كند. تحريم جنگ در اين چهار ماه يكى از طرق پايان دادن به جنگهاى طويل المدة، و وسيله اى براى دعوت به صلح و آرامش بود، زيرا هنگامى كه جنگجويان چهار ماه از سال اسلحه را به زمين بگذارند و صداى چكاچك شمشيرها يا صفير گلوله ها خاموش شود و مجالى براى تفكر و انديشه به وجود آيد احتمال پايان يافتن جنگ بسيار زياد است. هميشه ادامه يك كار با شروع مجدد آن پس از خاموشى تفاوت دارد و دومى به مراتب مشكلتر است، فراموش نمى كنيم كه در دوران جنگهاى بيست ساله ويتنام چه اندازه زحمت مى كشيدند تا يك آتش بس بيست و چهار ساعته در آغاز سال نو مسيحى يا مانند آن به وجود آورند، ولى اسلام براى پيروان خود در هر سال يك آتش بس چهارماهه اعلام ميدارد و اين خود نشانه روح صلح طلبى اسلام است. ولى اگر دشمن بخواهد از اين قانون اسلامى سوء استفاده كند و حريم ماههاى حرام را بشكند اجازه مقابله به مثل به مسلمانان داده شده است.
بنابراین قوانین خدا آنچه را که صلاح مومن در دنیا و آخرت است در نظر دارد همان گونه که خود را حکیم و علیم(حجر/35)نامیده است.ماههای حرام نیز این گونه اند.در مورد فلسفه تحریم آنها می توان گفت آنها تحریم شده اند برای:
1- پابرجایی امنیت و استواری در زندگی و مصالح مردم،تا دین محکم و استوار بماند. خداوند می فرماید: وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا،نور، 55: و ترسشان را به امنيّت و آرامش مبدّل مى كند، آن چنان كه تنها مرا مى پرستند و چيزى را شريك من نخواهند ساخت. و كسانى كه پس از آن كافر شوند، آنها فاسقانند. جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلائِدَ، مائده، 97: خداوند، كعبه- بيت الحرام- را وسيله اى براى استوارى و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داده و همچنين ماه حرام، و قربانيهاى بى نشان، و قربانيهاى نشاندار را اين گونه احكامحساب شده و دقيق.
2- امکان انجام حج و عمره تا امن مکانی(در حرم)و زمانی(ماههای حرام) صورت گیرد و امنیت و آرامش در بندگان خدا گسترده گردد.
3- تاکید بر اینکه تنها قانون گذار حلال و حرام ذات پاک الهی است و این کار بر عهده هیچ مخلوقی نیست. إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ،توبه: 37 نسىء( جابجا كردن و تاخير ماههاى حرام) افزايشى در كفر( مشركان) است كه بواسطه آن كافران گمراه مى شوند، يك سال آنرا حلال و سال ديگر آنرا تحريم مى كنند تا مطابق تعداد ماههائى كه خداوند تحريم كرده بشود( و عدد چهار به پندارشان تكميل گردد) و از اين راه آنچه را كه خدا حرام كرده حلال بشمرند، اعمال زشتشان در نظرشان زيبا جلوه داده شده و خداوند جمعيت كافران را هدايت نمى كند.،قران تبدیل قانون الهی را از انواع کفر می شمارد وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمْ الْخِيَرَةُ،القصص: 68: پروردگار تو هر چه بخواهد مى آفريند، و هر چه بخواهد برمى گزيند آنان(در برابر او) اختيارى ندارند منزه است خداوند، و برتر است از همتايانى كه براى او قائل مى شوند. وقال تعالى: إِنْ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ،يوسف: 40: حكم تنها از آن خداست فرمان داده كه غير از او را نپرستيد!، أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ،الأعراف: 54: آگاه باشيد كه آفرينش و تدبير(جهان)، از آن او(و به فرمان او) ست! پر بركت(و زوال ناپذير) است خداوندى كه پروردگار جهانيان است!.
4- تمرینی برای جلوگیری از کشتار و قتل و به هدر دادن اموال در ماههای دیگر باشد و به نفوس فرصتی داده شود تا در این مورد.بیندیشند. شَعَائِرَ اللَّهِ وَلا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلا الْهَدْيَ وَلا الْقَلائِدَ،مائدة: 2): يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا ى كسانى كه ايمان آورده ايد! شعائر و حدود الهى(و مراسم حج را محترم بشمريد! و مخالفت با آنها) را حلال ندانيد! و نه ماه حرام را، و نه قربانيهاى بى نشان و نشاندار را.
5- ابتلاء وامتحان بندگان توسط خداوند تا مومن صادق و مطیع حافظ حدود و تعظیم کننده از غیر آن باز شناخته شود. خداوند می فرماید: اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنْ الصَّيْدِ تَنَالُهُ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمْ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ،مائدة 94): اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خداوند شما را به چيزى از شكار كه(به نزديكى شما مى آيد، بطورى كه) دستها و نيزه هايتان به آن مى رسد، مى آزمايد تا معلوم شود چه كسى باايمان به غيب، از خدا مى ترسد. ﴿ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ،الحج: 30):(مناسك حج) اين است! و هر كس برنامه هاى الهى را بزرگ دارد، نزد پروردگارش براى او بهتر است!، وقال تعالى: شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَ﴿وَمَنْ يُعَظِّمْ ا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ،حج: الآية 32:) و هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين كار نشانه تقواى دلهاست..
* * *
منبع :
کتاب آشنایی با قرآن 3 صفحه 205 و 206
امامت و رهبری ص 104-103
تفسير نمونه ج : 7 ص : 409-405
تفسیر المیزان ج 9 ص 266
تفسیر البرهان، مجمع البیان ج 5 ص 50
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید