بـه عـنـوان مـثال ، كسى كه از جهان بينى مادى پيروى كرده و همه پديده ها و موجودات ، از جمله انـسـان را بـا عينك مادى و حسى ارزيابى مى كند، نسبت به انسان و هدف آفرينش او نيز در همان چـارچـوب مـادى مـى انـديـشـد، و بـا ابزار حس و تجربه نظر مى دهد بر عكس كسى كه از جهان بـيـنـى تـوحـيـدى پـيـروى مـى كـنـد و بـه ارزشـهـاى الهـى پـايبند است بناچار در نگرش به مسايل و ارزيابى و پاسخگويى سؤ الات از همان ديدگاه توحيدى كمك مى گيرد. بنابر اين ، هر پاسخى واقع بينانه نخواهد بود.
روشـن اسـت كـسـى مـى تـوانـد به اين پرسشها پاسخ صحيح و منطقى بدهد كه از جهان بينى صحيح ومنطقى برخوردار باشد و در ديدگاههاى فكرى ، عقيدتى از آن پيروى كند.
اكنون بايد ديد چه نوع جهان بينى مى تواند به اين سؤ الات ، پاسخ درست و واقعى بدهد؟
خداشناسى و تاءثير آن بر هدف آفرينش :
آن جـهـان بينى اى مى تواند به مسايل انسان ، بويژه هدف از آفرينش او پاسخ درست و منطقى بـدهـد كـه ارزيـابـى درسـتـى از انـسـان و جـهـان داشـتـه بـاشـد و نـيـازهـاى اصيل و فطرى بشر را مورد شناسايى قرار داده ، و در پى برآوردن اين گونه نيازها باشد.
چـنـانچه در جاى خود اثبات شده ، اين نوع جهان بينى واقع نگر بطور قطع ، به وجود مبدئى بـا شـعـور بـنـام (خـدا) مـعـتـقـد بـوده ، و مـدعـى اسـت كـه راهـيـابى انسان به سوى تعالى و كمال ، بدون تفكر برخاسته از ديدگاه توحيدى ميسر نبوده و هدف آفرينش انسان نيز معنا پيدا نمى كند.
بـنـابـر اين ، اگر بخواهيم هستى خود و جهان را بدون وجود مبدئى باشعور، ارزيابى و تبيين كـنـيـم ، هيچ گاه نمى توانيم به پاسخ درست هدف آفرينش ، دست يابيم . بطور كلى ، بدون اعـتـقـاد بـه خـدا و جـهـان بينى توحيدى نمى توان هدفى را براى جهان هستى در نظر گرفت ، زيـرا هـسـتـى بدون مبداء هستى بخش ، پوچ و بيهوده خواهد بود. اين تنها انديشه توحيدى است كه براى آفرينش انسان و جهان هدفى در نظر گرفته آفرينش آنها را عبث و بيهوده نمى داند.
قرآن كريم با اشاره به همين مطلب مى فرمايد:
(وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَّ وَ الاَْرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لا عِبينَ) (127)
ما آسمان و زمين و آنچه را كه ميان اين دو قرار دارد به بازيچه نيافريديم .
خداوند متعال درآيه ديگرى خطاب به انسان چنين مى فرمايد:
(اَفَحَسِبْتُمْ اَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثا وَ اَنَّكُمْ اِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ) (128)
آيـا چـنين پنداشتيد كه ما شما را عبث و بيهوده آفريديم و (پس از مرگ )هرگز به سوى ما باز نخواهيد گشت ؟
براستى ، اگر انسانهاى هدفدار و كمالجو در پيرامون آفرينش آسمانها و زمين و موجودات آنها به تحقيق و تفكر بپردازند، به اين حقيقت غير قابل انكار يعنى هدفدارى آفرينش هستى و انسان پـى خـواهـنـد بـرد، آن گـاه خود زبان به اعتراف گشوده و به اين حقيقت گواهى مى دهند. قرآن كريم در اين زمينه مى فرمايد:
(اَلَّذينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِياما وَ قُعُودا وَ عَلى جُنُوبِهِم وَ يَتَفَكَّرُونَ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ) (129)
آنـان كـه در حـالت ايـسـتاده و نشسته و خوابيده بر پهلو، خدا را ياد مى كنند وپيوسته درباره خلقت آسمانها و زمين انديشه مى كنند و مى گويند: پروردگارا اين دستگاه با عظمت را بيهوده و باطل نيافريده اى ، پاك و منزهى ، ما را (به لطف خود) از عذاب آتش نگاه دار.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید