وَ قَالَ الَذِینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُکُمْ عَلَیا رَجُلٍ یُنَبِئُکُمْ إِذَا مُزِقْتُمْ کُلَ مُمَزَقٍ إِنَکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ. (سبأ/7)
و مردمی که کفر می ورزند میگویند: ای مردم! میخواهید ما شما را راهنمائی کنیم به مردی که آمده است و چنین خبر میدهد که اگر شما را خرد خرد کنند و لِه نمایند بطوریکه اثری از شما نماند، در روز قیامت شما را در آفرینش نوینی زنده می کنند!؟
این حرف بسیار سخیف و مسخره است، و بر اساس خیالبافی و دروغ بنیادگذاری شده است.
أَفْتَرَی ا عَلَی اللَهِ کَذِبًا أَم بِهِ جِنَةٌ (سبأ/8)
آیا این مرد اینچنین سخنانی را از نزد خود آورده و به خدا نسبت میدهد و بر خدا افتراء میزند و تهمت می بندد؟ یا آنکه در او جنون است و از روی سخافت عقل و کوتاهی خرد دست به چنین سخنانی می آلاید؟ این مرد، مرد خیالپرداز و افسانه سازی است.
با این حرفهائی که کفار و مشرکین میزدند، میخواستند جلوی فعالیت رسول الله را بگیرند و کارشکنی کنند، و خود را در صحنه فعالیتهای شهوی و تجاوز به حقوق ضعفاء و مستمندان، مرخص العِنان نمایند.
بَلِ الَذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ فِی الْعَذَابِ وَ الضَلَـالِ الْبَعِیدِ (سبأ/8)
آری کسانی که ایمان به آخرت ندارند (و دنیا را سرسری می پندارند، و برای این عالم شگرف که مملو از عجائب و غرائب است، انسان را مهمل و یَله قرار داده و بی حساب و بدون کتاب رها میدانند) در عذاب و گمراهی بسیار بعید و عمیقی میباشند.
أَفَلَمْ یَرَوْا إِلَی ا مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُم مِنَ السَمَآءِ وَالاْرْضِ إِن نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الاْرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَیْهِمْ کِسَفًا مِنَ السَمَآءِ إِنَ فِی ذَالِکَ لاَیَةً لِکُلِ عَبْدٍ مُنِیبٍ (سبأ/9)
اینان چقدر گمراهند! چه اندازه کوردل و کور باطن! چقدر کم فکر و کم درایت! چه اندازه بی تحمل و تأمل و بی صبر و در روی مطالب زودگذرند!
آیا نمی بینند که این همه آیات آسمانی و زمینی ما، در مرأی و مَسمع آنانست که هر لحظه بخواهیم دگرگون می کنیم، و همه در برابر اراده و مشیت ما مطیع و منقادند؟
«آیا نمی بینند: آنچه در پیش روی آنان و در پشت سر آنانست از آسمانها و زمین، اگر بخواهیم فوراً امر می کنیم و با شکافتن زمین آنانرا در شکم زمین فرو میبریم؟ یا اگر بخواهیم قطعه سنگی از آسمان بر سر آنها فرود می آوریم؟
تمام اینها آیات الهیه ماست برای هر بنده مؤمن که به مقام عبودیت خود اعتراف کند و به انابه و رجوع به پروردگار خود، راه حق و حقیقت را بپیماید.»
این همه وقایعی که در دنیا به ظهور پیوسته، از بادها، طوفانها، زلزله ها، خسف ها، و هزاران آیات الهیه دیگر از صواعق و بُروق و تغییرات جوی و بری و بحری؛ مشاهده آنها برایشان کافی نیست؟ میخواهند از دست ما بگریزند؟ از دست رسول ما فرار کنند؟
ما که دشمن آنان نیستیم، رسول ما هم دشمن نیست؛ ما و رسول ما آنانرا به حق و واقعیت میخوانیم که این کاخ وجود و این عالم آفرینش خدا دارد، انسان مبدأ دارد، منتهی دارد، هر عملی در این دنیا عکس العملی در آن دنیا دارد، انسان نباید خود را به غفلت زند که ناگهان خود را بر پاداش اعمال زشت و جهنم خواهد دید که أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا، آتش با خیمه و خرگاه خود از هر جهت به او احاطه کرده است.
کسی که خود را نتواند انکار کند، هستی خود را نتواند منکر شود؛ خدا را نمی تواند انکار کند. وجود انسان ملازم با وجود خداست. من هستم یعنی خدا هست.
کسی که فعل خود را نتواند انکار کند، از کردار و رفتار خود منکر شود؛ قیامت را نمی تواند انکار کند. کردار و رفتار، ملازم پاداش است، بلکه عین پاداش است. کار من یعنی جزای من، فعل من یعنی پاداش من.
قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنَا رَبُنَا ثُمَ یَفْتَحُ بَیْنَنَا بِالْحَقِ وَ هُوَ الْفَتَاحُ الْعَلِیمُ (سبأ/26)
بگو (ای پیامبر!) پروردگار ما میان ما و شما را جمع میکند و ما را به دور هم گرد می آورد، سپس بین ما به حق گشایش میدهد؛ و اوست بسیار گشایش دهنده توانا، و دانای زبردست .
این مردم آفت زده، برای اصالت ماده، انکار حیات ابدی و معنوی و واقعیت تجرد روح را می کنند. و برای آنکه از قافله دنیاپرستان و دنیازدگان عقب نیفتند و بی محابا در این دریای بی پایان شنا کنند، معاد را انکار می کنند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید