فضایل قرائت مناجات خمس عشر امام سجاد
مناجات خَمْسَ عَشَر امام سجاد یکی از دعاهای 15 گانه ایشان است که در 3 هفته متوالی باید قرائت شود. مناجات خمس عشر در صحیفه سجادیه و مفاتیح الجنان آمده است.
ادامه مطلبمناجات خَمْسَ عَشَر امام سجاد یکی از دعاهای 15 گانه ایشان است که در 3 هفته متوالی باید قرائت شود. مناجات خمس عشر در صحیفه سجادیه و مفاتیح الجنان آمده است.
ادامه مطلببیان و نگارش سیره امام سجاد علیه السلام بسی دشوار است زیرا برخی از نویسندگان و مورخان، ذهن مردم را آشفته کرده و چنین القاء کرده اند که آن امام بزرگوار علیه السلام در گوشه ای نشست و به عبادت پرداخت و کاری به سیاست نداشت!
ادامه مطلبیک سال که عبدالملک در زمان خلافتش در حال طواف بود امام علی بن الحسین (ع) را دید و از آن رو که او را نمشناخت از اطرافیانش پرسید، او کیست که هیچ اعتنایی به ما نمیکند، گفتند علی بن الحسین است، با ما و این مناظره ی همراه با معجزه همراه باشید...
ادامه مطلبماه رمضان هم با همه ی برکات و نعمات و سختی و آسانی ها در حال به اتمام رسیدن است، با هم دعاها و مناجات امام سجاد(ع) در خداحافظی با این ماه را میخوانیم، همراه ما باشید...
ادامه مطلبخداوند مهربانم ببخش که فراموش کردیم برای چه پا به زمین گذاشتهایم فراموش کردیم بزرگیت و همه لطف ومحبت های بی دریغت را سرمایه هایمان را برای هیچ خرج میکنیم انگار تمام شدنی نیست و چه زود تمام میشود این سرمایه...
ادامه مطلبدر زمان امام سجاد علیه السلام دانشمندی به نام حسن بصری بود که دستگاه حکومت بنیامیه از چهره مذهبی او برای توجیه جنایات خود فراوان استفاده مینمود، در یکی از روزهایی که مردم دور او جمع شده بودند و او در حال موعظه بود، امام چهارم در حال عبور از آن حوالی بود و امام او را دید و به وی چنین فرمود...
ادامه مطلبپس از جریان کربلا و زمانی که بازماندگان کربلا را وارد شهر دمشق کردند، پیرمردی از اهالی شام نزدیک امام سجاد(ع) آمد و گفت: «حمد و سپاس خدای را که شما را کشت و شهرهای شما را از مردان شما آسوده کرد، و امیرمؤمنان (یزید) را بر شما مسلّط نمود». و این جمله آغاز جواب امام سجاد(ع) برای آگاه سازی این مرد، پس با هم آن را میخوانیم...
ادامه مطلبدر روایت آمده است امام سجاد(علیهالسلام) هر وقت امر مهمی برایشان پیش میآمد یا مشکل حادی پیش میآمد یا غم، غصه و فشارهای روحی و جسمی و ظاهری و دنیایی داشتند، این دعا را میخواندند.
ادامه مطلب"یكبار در وقت نماز، دست فرزند امام شكست، او از درد فریاد مى زد، شكسته بند آوردند و استخوان دست را جا انداخت. بعد از آن امام دست بچه را دید كه به گردنش آویزان است، در آن وقت بود كه تازه متوجه شد كه دست بچه شكسته است."
ادامه مطلب