عقلانيت در انديشه بودايي

نخست به زعم خود محدوده هاي كار را، در اين مقاله، ترسيم مي كنم [1] و آنگاه به برخي از پيش فرض هاي مطرح مي پردازم. (1) عبارتِ «انديشه بودايي» را براي اشاره به انديشه در دين بودايي اختيار كرده ام; درنتيجه، موضوع كندوكاو عقلانيتِ سنت ديني است (مكينتاير[2]، 1988، فصل 1). از مفهومِ «سنت»، امور خاصي به ويژه وحدت و تاريخيّت نتيجه مي شود. وحدتي كه سخنِ يك سنت را توجيه مي كند، پيچيده و درهم بافته است. در سنتِ گسترده و دامنه داري چون آيين بودا، علاوه بر پيوستگي ها، اختلافات و انشعاباتِ در سنت، مراحل يا دوره هاي متفاوتي در تاريخ روائي، گسستگي ها نيز وجود دارد.

ادامه مطلب